سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روزه‌ی کلّه‌گنجشکی (یکشنبه 84/8/1 ساعت 2:3 صبح)

بسم الله الرحمان الرحیم .

[ یادداشت بیست و ششم ]

روزه‌ی کلّه‌گنجشکی

می‌گفت : دوازده‌ ساله بودم که روزه می‌گرفتم . هر چه مادرم حرص می‌خورد که « پسر جان ! خدا به تو واجب نکرده است . » ، به خرج‌ام نمی رفت . از روزه‌ی کله‌گنجشکی هم احساس کسر شأن می‌کردم . به مادرم می‌گفتم : « از گنجشک خوش‌ام می‌آید ، اما از کله‌اش به خاطر این‌که معادل روزه‌ی ناقص است ، نه . » .

باز می‌گفت : « یادم نمی‌آید تا به حال روزه‌ خورده باشم . حتی آن‌قدر خوش اقبال بودم که در ماه رمضان ، مریضی به سراغ‌ام نمی‌آمد تا مجبور شوم روزه نگیرم . » ...

در پادگان دو کوهه دیده‌ بودم‌اش . هوا‌ی آن‌جا بد جوری گرم بود ، اما او صبورانه روزه می‌گرفت . یادم هست که خیلی از روزهای ماه رجب و شعبان را روزه بود . اما ...

چند سالی است که دیگر روزه نمی‌گیرد ! دَم افطار ،  خوراک‌ او ، اشک‌اش است ! سر سفره ، همه غذا می‌خورند و او غصه ! پزشکان گفته‌اند ، نباید روزه بگیرد . یک روز به سخن آنان گوش نکرد . حال‌اش خراب شد و راهی بیمارستان گشت .

می گوید : «‌ خدا را شکر می کنم که جانباز شیمیایی‌ام ، اما نمی‌شد که خدا مرا با روزه‌نگرفتن امتحان نمی‌کرد ؟ » .

دَم سفره‌ی افطار به دخترش می‌گوید : زهرا ! دخترم ! یک دعای کوچک برای بابا بکن . بگو : «‌ خدایا ! یک روز ،‌ تنها برای یک روز ، کاری کن که بابا بتواند روزه‌ی کله‌گنجشکی بگیرد . » !

[ روزنامه‌ی جام جم 4، / 8 / 1383 ، ص 1 ( با کمی تغییر ) ]  

در این شب‌های قدر ، جانبازان و معلولان و بیماران را از دعای خیر خودمان محروم نکنیم .

ایزدا !‌ همه‌ی بیماران اسلام را شفای عاجل و کامل عنایت بفرما ! به حق رسول‌الله و اهل‌بیت‌اش ، سلامک و صلواتک علیهم .





شب قدر ، کدام شب است ؟ (یکشنبه 84/8/1 ساعت 12:45 صبح)

بسم الله الرحمان الرحیم .

‍[ یادداشت بیست و پنجم ]

شب قدر کدام شب از شب‌های ماه مبارک رمضان است ؟

عرف و عادت ما این است که شب‌های نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم را به نام شب قدر ، بیدار می‌نشینیم و به دعا و ... می‌پردازیم . اما واقعاً شب قدر چه شبی است ؟

روایات شب قدر چند دسته است . به گمان برخی ،‌ روایات ، هر سه‌ی این شب‌ها را شب قدر دانسته است .

دسته‌ای از روایات ،‌ شب قدر را در دهه‌ی آخر ماه مبارک رمضان گفته‌ است .

برخی دیگر از روایات ، شب قدر را یکی از دو شب بیست و یکم و بیست و سوم معرفی کرده‌ است .

بخشی دیگر از روایات ، شب بیست وسوم را شب قدر دانسته است .

روایتی هم شب بیست و هفتم را شب قدر اعلام کرده است .

در جمع بندی این چند دسته از روایات ،‌ سخنانی متفاوت گفته شده است که اینک قصد توضیح آن‌ها را ندارم ؛ زیرا ، سودی در آن‌ها نمی‌بینم .

آن‌چه مورد اتفاق بزرگان از فقیهان و عارفان شیعه است ،‌ این است که شب بیست و سوم ،‌ یقیناً ، شب قدر است . در این باره شاید حدود پنجاه روایت صحیح و حَسَن و مُرسَل ، وجود دارد .

افزون بر این روایات ،‌ مکاشفات عارفان بزرگ و عالمان شب‌زنده دار ، نشان می‌دهد که شب قدر ،‌شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان است .

در این‌جا مناسب است بخشی از نوشته‌ی عارف کامل سید ابن طاووس ،‌ سلام الله علیه ، را از کتاب شریف اقبال ایشان نقل کنم :

احادیث [ صادرشده در باره‌ی شب قدر ] ، صراحت  در این معنا دارد که شب بیست و سوم ماه رمضان ،‌ یقیناً ،‌ شب قدر است .

1 ـ سفیان بن سمط می‌گوید : به امام صادق ، علیه السلام ،‌ عرض کردم : « به صورت مشخص ، شب قدر را برای من بیان فرمایید . » . فرمود : « شب بیست و سوم . » .

2 ـ نیز عبدالواحد بن مختار انصاری می‌گوید : از امام باقر ، علیه السلام ،‌ در باره‌ی شب قدر پرسیدم . فرمود : « به خدا سوگند ! به تو خبر می‌دهم و از تو پنهان نمی‌کنم . شب قدر اولین شب از از هفت شب آخر ماه رمضان است . » . ...

در جزء سوم کتاب جـامـع محـمـد بن حسـن قمـی ،‌ در ذیـل این حدیث ،‌ دیـدم کـه زراره گفته است : « مقصود از این ماه ،‌ ماه بیست و نه روزه است . » .

3 ـ در روایت دیگر ، از پیامبر اکرم ، صلی الله علیه و آله ، آمده است : « شب قدر ،‌ شب بیست و سوم ماه رمضان است . » .

جناب سید ابن طاووس ،‌ رضوان الله علیه ،‌ سپس به حدیث عبدالرحمان ابن انیس انصاری جُهَنّی اشاره کرده است . او ، فردی بود که در خارج از مدینه زنده‌گی می‌کرد . از این رو نمی‌توانست هر شب ماه مبارک رمضان به مدینه بیاید . از پیامبر ، صلی الله علیه وآله ، می‌خواهد شب قدر را به او بگوید تا او در آن شب به مدینه بیاید . حضرت هم در گوش او چیزی می‌گوید . از آن به بعد ،‌ جناب جهنی ، تنها در شب بیست و سوم ،‌ به مدینه می‌آمد .

این مطالب را نوشتم تا خطای گوینده‌ای را که می‌گوید : « شب قدر پنهان است . »‌ ، آشکار شود و توی خواننده‌ی این مطلب هم آستین همت را بالا بزنی ، و قدر شب قدر را بدانی و از دعای خیر خودت مرا هم فراموش نکنی .

تذکر ـ نیکو است که در دهه‌ی پایانی ماه مبارک رمضان ، روزه‌دار ، این شب‌ها را بیدار بماند و از ایزد تبارک و تعالی ، غفران‌اش را بخواهد .

در دعاهایمان ، درگذشته‌گان‌مان و آینده‌گان‌مان را از دعای خیر خویش فراموش نکنیم .   





تفسیر علمی از نگاه علامه‏ی شعرانی (جمعه 84/5/21 ساعت 10:27 صبح)

[ یادداشت بیست و چهارم ]

بسم اللـه الرحمان الرحیم ( به نام ایزد گسترده‌مهر مهرورز ) .

یکی از بحث‌های جالب و اساسی در تفسیر قرآن ، تفسیر علمی است . تفسیر علمی ، تعریف‌های متفاوتی دارد . گروهی آن را در تطبیق قرآن بر دستاوردهای علمی می‌بینند و برخی آن را به معنای استفاده‌ از مطالب و کشفیات علم روز برای تبیین قرآن می‌دانند و ...

در تعریف نخست ، قرآن ، اساس قرار نگرفته است ،‌ بلکه محور ، علم روز است . از این رو اگر آیه‌ای در قرآن با علم سازگار نبود ،‌ کناری نهاده می‌شود .

این همان تفسیر علمی است که دانشمندان مسلمان با آن مخالف‌اند و آن را مذموم شمرده‌اند .

تفسیر علمی با تعریف دوم ،‌ نه تنها هیچ مخالفی با اسلام ندارد ، بلکه ضروری هم می‌نماید .

نکته‌ی مهمی که در تفسیر علمی باید به آن توجه کرد ،‌ این است که برخی از آن‌چه ما اکنون به نام دانستنی‌های علمی می‌شناسیم ، یقینی نیست . با این‌گونه مطالب باید به عنوان یک فرضیه نگاه کرد و بس ؛ زیرا ،‌ دانش بشر بسیار بسیار ناقص است .

نمونه‌ی آن ، نظریه‌ی دانشمندان در باره‌ی سیاه‌چاله‌ها است . تا امروز دانشمندان فضایی گمان می‌کردند که از سیاه‌چاله‌ها هیچ‌گونه اطلاعاتی را نمی‌توان به دست آورد ، ولی اکنون بر نادرست‌بودن این نظریه پی برده‌اند . گمان آنان این بود که سیاه‌چاله‌ها همه چیز را به درون خود فرو می‌برند ، ولی به تازه‌گی روشن شده است که از سیاه‌چاله‌ها چیزهایی هم به بیرون راه پیدا می‌کنند .

دانشمندان مصری در سده‌ی اخیر ،‌ پیشتاز تفسیر علمی بوده‌اند . در ایران نیز برخی در این باره پژوهش‌هایی کرده‌اند .

در این‌جا ، نظر علامه‌ی شعرانی را در این باره ، می‌آورم . علامه‌ی شعرانی ،‌ رضوان اللـه تعالی علیه ،‌ در باره‌ی تفسیر علمی فرموده است :

یکی از دوستان پرسیده است : " عقیده‌ی شما در باره‌ی تفاسیر جدید مصری مانند المنار و طنطاوی چیست ؟ آیا روش آن‌ها صحیح و مفید است ؟ ...

در جواب گوییم ، در تفاسیر اهل سنت ،‌ قدیم یا جدید ،‌ در امامت و عدل و فروع فقهی ،‌ سخنانی است مخالف مذهب ما که البته آن‌ها را تأیید نمی‌کنیم ،‌ اما علوم عصری و خصوص طبیعیات را در تفسیر قرآن‌آوردن هر گاه موجب عبرت و تأیید توحید و اثبات حکمت و قدرت پروردگار باشد ، بسیار نیکو است . خداوند در بسیاری [ از ] آیات قرآن ، ما را مأمور فرمود در خلقت آسمان و زمین و خورشید و ماه و ستارگان و حیوانات و نباتات و در خلقت خود تأمل و تدبر کنیم ...اگر خداوند می‌دانست مردم از تأمل در علوم طبیعی گمراه می‌شوند ،‌این همه ترغیب نمی‌فرمود ...

[ فرزانه‌ی ناشناخته ، ص 595 ]

علامه‌ی شعرانی ،‌ رضوان‌اللـه تعالی علیه ،‌ در ادامه بر این نکته تأکید می‌کند که در تعلیم و تعلم علوم طبیعی و ... نباید از ایزد تبارک و تعالی غافل شد . انسان نباید با کشف علتی از علل طبیعی در ایجاد یک موضوع و واقعه‌ای ، علة‌العلل را که همانا ایزد است ،‌ فراموش کند و دگرگونی ها و ایجادشدن‌ها و ... را به خود ماده و مادیات نسبت دهد . ایزد ، هم آفریننده ( خالق ) است و هم تازه‌کننده و دگربخش ( فاطر ) است .





تبریک میلاد حضرت زهرا،علیها السلام،و امام خمینی،رضوان‏الله علیه (سه شنبه 84/5/4 ساعت 11:47 عصر)

[ یادداشت بیست و سوم ]

بسم الله الرحمان الرحیم

دخترِ فکرِ بکرِ من، غنچه‏ی لب چو وا کند

از نمکین کلام خود ، حقِّ نمک ادا کند

ناطقه‏ی مرا مگر روح قُدُس مدد کند

تا که ثنای حضرت سیّده‏ی نسا کند

فیضِ نخست و خاتمه ، نور جمال فاطمه

چشم دل ار نظاره در مبدأ و منتها کند

مطلع نور ایزدی ، مبدأ فیض سرمدی

جلوه‏ی او ، حکایت از خاتم انبیا کند

بَسمله‏ی صحیفه‏ی فضل و کمال و معرفت

بلکه گهی تجلی از نقطه‏ی تحت باء کند

دایره‏ی شهود را نقطه‏ی ملتقی بود

بلکه سزد که دعوی " لو کُشف الغطاء " کند

حامل سِرّ مستأثر ، حافظ غیب مستتر

دانش او احاطه بر دانشِ ماسوا کند

لیله‏ی قدر اولیا ، نور نهار اصفیا

صبح جمال او، طلوع از افق علا کند

بضعه‏ی سیّد بشر ، أمِّ ائمه‏ی غُرَر

کیست جز او که همسری با شَهِ " لافتى " کند؟

وحی و نبوتش، نسب، جود و فتوّتش، حَسَب

قصّه‏ای از مروّتش ، سوره‏ی " هل اَتى " کند

در جبروت ، حکمران ، در ملکوت ، قهرمان

در نشئت " کن فیکون " حکم به ما تشاء کند

عصمت او ، حجاب او ، عفت او ، نقاب او

سِرِّ قدم حدیث از آن ستر و از آن حیا کند

نفحه‏ی قدس ، بوی او ، جذبه‏ی انس ، خوی او

منطق او ، خبر ز " لاینطق عن هوا " کند

قبله‏ی خلق ، روی او ، کعبه‏ی عشق ، کوی او

چشم امید ، سوی او ، تا به که اعتنا کند

" مفتقر" ا متاب رو از در او به هیچ سو

زان که مس وجود را، فضّه‏ی او طلا کند

[ مرحوم آیة‌الله العظمی اصفهانی ، رضوان الله علیه ]

میلاد حضرت زهرا ، سلام الله علیها ، و فرزند خلف‌شان امام خمینی ،‌ رضوان‌الله علیه ،‌ مبارک باد





مزار بانو ، سلام الله علیها (شنبه 84/4/18 ساعت 6:2 عصر)

[ یادداشت بیستم‌و دوم ]

بسم اللـه الرحمان الرحیم .

السلام علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها ...

سالروز ایام شهادت لیلة‌القدر و یوم‌اللـه و عصمة‌اللـه‌الکبری حضرت زهرا ،‌ سلام‌اللـه علیها ،‌ را تعزیت می‌گویم .

به مناسبت ایام شهادت ایشان ،‌ مناسب دیدم در باره‌ی جای مزارشان ،‌ وبلاگ خود را با آوردن نکته‌ای از کتاب گران‌سنگ هزار و یک کلمه اثر نابغه‌ی دوران حضرت آیة‌اللـه‌العظمی حسن‌زاده‌ آملی ، حفظه اللـه ،‌ مزین کنم . آن نکته‌ی گران‌بها این است :  

کلمه‌ی 345 _ حق ، ‌این است که قبر حضرت فاطمه بنت رسول‌اللـه ،‌ صلوات‌اللـه علیهما ، در مدینه ، در بقعه‌ی رسول‌اللـه و در جوار آن حضرت است .

آن قبری که در بقیع به نام « فاطمه »‌ شهرت دارد ، قبر فاطمه بنت اسد ،‌ مادر امام امیرالمؤمنین ،‌ علیهما السلام ،‌ است .

مختار دویست نهج‌البلاغه این است : و من کلامه عند دفن سیدة‌النساء فاطمة : « السلام علیک یا رسول‌اللـه ! عنی و عن ابنتک النازلة فی جوارک ... » .

به چند سطری که در صحیفه‌ی مصادر نهج‌البلاغه نگاشته‌ایم ، التفات بفرمایید :

اعلم ! ان روایة الکلینی فی الکافی ، و الشیخ الطوسی فی الأمالی ، نص صریح علی ان عصمة‌اللـه الکبری سیدة‌النساء لیلة‌القدر فاطمة بنت رسول‌اللـه مدفونة فی جوار أبیها فی بقعته . و هذا هو الحق .

و قد روی السید الأجل ابن‌طاووس فی الإقبال ذالک القول الحق عن جامع کتاب المسائل و أجوبتها . و فیه :

ابوالحسن ابراهیم بن محمد الهمدانی ، قال : کتبت إلیه ـ یعنی إلی الإمام علی بن محمد الهادی ، علیهما السلام ، ان رأیت آن تخبرنی عن بیت أمک فاطمه أ هی فی طیبة أو کما یقول الناس فی البقیع ؟ فکتب : « هی مع جدی . » .

و أقول : کلام الوصی مخاطبا رسول‌اللـه بقوله : « السلام علیک یا رسول‌اللـه » و کذالک قوله : « النازلة فی جوارک » و قوله فی آخر کلامه : « السلام علیکما سلام مودع » نص صریح علی ذالک الحکم الحکیم .  

حضرت ایشان در ادامه‌ی کلام شریف‌شان از راه علوم غریبه نیز جای مزار بنت‌الرسول ، صلوات‌اللـه علیهما ، را مشخص کرده است .

 باید اشاره کنم که سید ابن طاووس ، رضوان‌اللـه علیه ، از راه کشف و مشاهده  نیز مزار آن حضرت را معین کرده است .

عارفی بزرگوار ، رضوان‌اللـه علیها ، در چند سال پیش که به مدینه مشرف شده بود ، دیده بود که هنوز دست حضرت روی سینه‌ی بانوی دو عالم است .





سیه بپوش برادر ! سپیده را کشتند ! (پنج شنبه 84/4/2 ساعت 10:0 صبح)

[ یادداشت بیست‌و‌یکم ]

بسم اللـه الرحمان الرحیم ( به نام ایزد گسترده‌مهر مهرورز )

سیه بپوش برادر ! سپیده را کشتند !

هشتم تیر هزار و سیصد و شصت ، در مسجد هزاوه‌ای‌ها ، در اراک ، درنخستین ساعات صبح‌گاهی ، در کلاس درس « شناخت در قرآن » ، نشسته بودم . یکی از شاگردان بهشتی ، استاد ما بود . یکی از شاگردان ، رادیو را روشن کرد تا اخبار صبح را گوش کند . او چرا این کار را کرد ، خودش می‌داند و بس .

... خبر بیش از چند کلمه نبود ، اما برای ما آواری  سنگین بود ! ... سیه بپوش برادر ! سپیده را کشتند !

کلاس درس به هم خورد ! فضا ، از جنس اندوه و افسوس شد ! ... قلب شکست ! جگر سوخت ! گلو گرفت ! اشک جاری شد ! ... سیه بپوش برادر ! سپیده را کشتند !

او رفت ! چه سان ؟ قلم را یارای یادآوری نیست ! آنان چه شده بودند که این‌چنین جنایت کردند ؟

امام ـ آن آموزگار بردباری ـ لب به سخن گشود . ملت را آرام کرد و دشمنان را ناامید ساخت . گفت : « ملتی که برای اقامه‌ی عدل اسلامی و اجرای احکام قرآن مجید و کوتاه‌کردن دست جنایت‌کاران ابرقدرت و زیستن با استقلال و آزادی ، قیام نموده است خود را برای شهادت و شهیددادن آماده نموده است و به خود باکی راه نمی‌دهد ... مگر شهادت ارثی نیست که از موالیان ما که حیات را عقیده و جهاد می‌دانستند ... به ملت شهیدپرور ما رسیده است ؟ ... » .

نام شهید بهشتی ، همیشه با واژه‌ای قرین است ! مظلومیت !

با این‌کـه انقلاب اسلامی ،‌ شهیدان زیادی را تقدیم آزادی و پاکی خود کرده است ، ‌اما نام هیچ‌کـدام پسوند « مظلومیت » را ندارد . آیا از خـود پرسیده‌اید : « چرا به او شهید مظلوم می‌گویند ؟‌ » ؟

آنان که آن زمان‌ها را به یاد دارند ، می‌دانند سبب مظلومیت ایشان چیست . ظلم بـه ایشان آن‌قـدر جـاری و سـاری و عادی شـده بود که حضرت امام گفتند : « آن‌چه که من راجع به ایشان متاثر هستم ،‌ شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است ،‌ مظلومیت ایشان در این کشور بود ... » .

هر روز شایعه‌ای و تهمتی و ... در باره‌ی ایشان در دهان‌ها می‌چرخید : سرمایه‌دار ! دیکتاتور ! وابسته !‌ ...

این تهمت‌ها ،‌ تنهـا از سوی دشمنان نبود ،‌ بلکه دوستان و نیروهای انقلابی ( ! ) نیز در این کار خداپسندانه ( ! ) گوی سبقت را ربودند !‌

از آیة‌اللـه ... پرسیدند : « چرا از شهید بهشتی ، حمایت می‌کنید ؟ » . او پاسخ داد :  «‌ دفاع ما از بهشتی در برابر بنی‌صدر ،‌ برای دفع افسد به فاسد است . » !

هم‌سالان من ،‌ فراموش نمی‌کنند که ... گفت : ‌« زیر عمامه‌ی ... داس و چکش است . » !

هدف من از یادآوری این گفته‌های روح‌آزار این است که درس بگیریم و دوباره کسی را مظلـوم نکنیـم . گفتـه‌اند : « مؤمن از یک سوراخ ، دو بار گزیده نمی‌شود . » .

آفت کنونی انقلاب ،‌ همین قضاوت‌های جهالت‌آلود و دشمن‌خواسته است . در تعامل بشری ،‌ در هر سطحی که باشد ،‌ اگر از جاده‌ی انصاف خارج شویم و عقل را کناری نهیم و سیره‌ی مهرورزی را فراموش کنیم ،‌ یقیناً ،‌ باز هم آتش مظلومیت‌ را شعله‌ور کرده‌ایم ! و « الملک یبقی مع الکفر و لا‌یبقی مع الظلم ! » !

این « ملک »‌ تنها به معنای «‌ حکومت »‌ نیست ! هیچ سَروَری‌ای ،‌ در هیچ سطحی ،‌ با ظلم پایدار نیست !‌ پس بیاییم باور کنیم که همیشه روی لبه‌ی تیز داوری راه می‌رویم و دو طرف‌مان پرتگاه‌ جهنم است !

تکمله ـ این جملات را سال گذشته در وبلاگ‌ام صریر نوشتم ، اما باورم نمی‌شد به زودی باز هم خروج از اصول اولی اسلام را در باره‌ی یکی از شخصیت‌های بزرگ نظام که به گفته‌ی امام ، رضوان‌الله تعالی علیه ، نام‌اش با نام انقلاب یکی است ، شاهد باشیم .

این روزها می‌شنویم : « آقای هاشمی ، می‌خواهد کاباره‌ها را باز کند . » و « اگر هاشمی بیاید ، زنان به تن‌فروشی می‌افتند »‌ و « او و فرزندان و حزب‌اش ، فلان مقدار را چپاول کرده‌اند »‌ و ... !

در این باره خوب است سری به سایت‌هایی مانند « خط ... » و «  حرف ... » و ... بزنید ، البته اگر ایمیلی برای شما فرستاده نشده است !

برادران ! خواهران !

انصاف را چه کرده‌ایم ؟ ایمان را کجا گذاشته‌ایم ؟ مسلمانی‌مان چه شد ؟ چرا کاری می‌کنیم که فردا صدها پشیمانی به بار آید ؟ اگر دیدگاه کسی را قبول نداریم ،‌ با رعایت همه‌ی اصول اخلاقی اسلام ، او را به نقد بکشیم ، نه این‌که با او کاری کنیم که کافر هم نمی‌کند ! پخش تصاویر و فیلم شنای دخـ... او از روی کدام دستور و فرمان اسلام است ؟ مونتاژ عکس فرزند او با رقاصه‌های انگلیسی مطابق کدام آیه یا حدیث صورت گرفته است ؟ ...

در این مدت شاهد بودیم ،‌ از سوی افراد ، همه‌ی تلاش‌های انقلاب و نظام نادیده گرفته شد و زیر سؤال رفت ! این با کدامین دیدگاه امام و مقام معظم رهبری سازگار است ؟

گفته می‌شود :‌ « ما می‌خواهیم دولت اسلامی تشکیل دهیم . » و « تلاشی دوباره برای ملی‌شدن صنعت نفت » !

عزیزان !

آیا به التزامات این سخنان توجهی کرده‌اید ؟ زبان‌ام لال ، این سخنان یعنی حضرت امام ، قدس سره ، و مقام معظم رهبری ، روحی له الفداء ، نتوانسته است وظیفه‌ی نظارتی خود را انجام دهد و در نتیجه ، دولت‌ها ،‌ دولت کفر شده‌ بودند و نفت ، ملکِ طِلقِ برخی شده است و روز و شب ، چهره‌ی پیرمردان ، چروکیده‌تر می‌شد و رنگ کودکان ، زردتر ! 

بارها خواستم ، در باره‌ی انتخابات و ... یادداشتی بنویسم ، اما مانده بودم چه بگویم ! بارها ، غصه ، در گلو ، سنگ راه شد ، بارها ، اشک ، گونه را خراشید ،‌ بارها ،‌ زبان به شِکوه آمد ، از این همه بی‌تقوایی ! بی‌تقوایی ؟ نه ! خروج از نخستین اصول اسلام !

دوستان !

مگر ما می‌خواهیم در انتخابات ، چـوب حـراج به انقلاب و سرمایه‌های آن بزنیم ؟ چرا در هر موضوع مهمی که اتفاق می‌افتد ، برای حذف یکی از ارکان انقلاب ، تلاش می‌کنیم ؟ این ، عاقلانه است ؟

در این مدت ، سخنانی شنیدیم که برای کم‌تر از این آن‌ها ، برخی ، به جرم تشویش اذهان عمومی و توهین به ... به زندان رفتند ! برخی گمان کرده‌اند ، شرط نامزد ریاست‌جمهوری‌بودن ،‌ این است که آشکار یا پنهان ، صریح یا در پرده ، باز یا سربسته ، باید بر دولت پیشین تاخت و هر چه بر زبان می‌آید ، گفت ! سخنرانی‌های آقای حسن عباسی را به یاد بیاورید که نزدیک دو سال است بر همه می‌تازد و جز مقام معظم رهبری ، همه را بی‌دین و بی‌غیرت می‌خواند ! فیلم « فقر و فحشا » را بنگرید ! فیلم « عدالت » را ببینید ! آیا این است چهره‌ی واقعی جامعه‌ی ما ؟ 

من ،‌ از شنیدن این سخنان و دیدن رفتار برخی از هواداران ، به درگاه ایزد تعالی ، استغفار می‌کنم .





ترجمـه‌ی قرآن حکیم ( و نکات نحوی آن ) ،‌ اصغر برزی (جمعه 84/3/27 ساعت 7:43 عصر)

بسم اللـه الرحمان الرحیم (‌ به نام ایزد گسترده‌مهر مهرورز )

[ یادداشت بیستم  ]

چندی است که ترجمه‌ای نو از قرآن حکیم ، منتشر شده است . مشخصات آن به شرح زیر است :‌

ترجمـه‌ی قرآن حکیم ( و نکات نحوی آن ) ،‌ اصغر برزی ،‌ ویراسته‌ی ودود برزی ،‌ بنیاد قرآن ،‌ 1 ج ، چ 1 ، 634 صفحه‌ی وزیری ،‌ تهران ،‌ 1382 ، 40000 ریال

آن گونه که مترجم محترم نوشته‌اند ، این ترجمه ،‌ حاصل تلاشی هفت ساله ،‌ آن هم روزی دوازده ساعت کار است . ایشان نوشته‌اند :

 در این ترجمه ،‌ حدود دو درصد نکات تفسیری به کار رفته که خواننده‌ را در درک و دریافت معنا کمک می‌کند ،‌ ولی هر چه بوده ، داخل کروشه آمده تا ترجمه در امان ماند . قرآن کریم که سرشار از رموز تفکر است ، آدمیان را نیز به تأمل می‌خواند ،‌ اما در محتوای وحیانی آن به قدری ظرایف نهفته است که ترجمه‌ی کامل آن را ناممکن می‌گرداند .

در توضیح نوادر نحوی هم از قاعده‌ی خاصی پیروی نکرده‌ام ،‌ بلکه برخی نکات نحوی را که در حوصله‌ی صفحه بوده‌ ،‌ یادآور شده‌ام .

نقش بعضی از کلمات کتاب کریم معرکه‌ی آرای نحویان است که ارائه‌ی آن‌ها را نیز ضروری نشمرده‌ام . در این گونه موارد ، نظر رایج و تقریب به ذهن را در ج کرده‌ام .

معروف است که می‌گویند ترجمه به دلبری همانند است که اگر زیبا باشد ، با وفا نباشد و اگر با وفا باشد ، زیبا نباشد ... به هر حال این قلم هم ناتوانی خویش را در انعکاس معانی قرآن ارائه داده است . بدون تردید در آینده دلبرانی زیباتر و با‌وفاتری در باغ ترجمه و سخن‌گستری پیدا خواهند شد ،‌ ولی باید اذعان کرد که عمق عمیق مصحف شریف در کوزه‌ی کوچک هیچ چشمی نمی‌گنجد ،‌ وبا وجود این‌که زبان شیرین و توانای فارسی بهترین همدم جانی زبان عربی است ، باز اعجاز کریم ، از غیرت‌مندی ، عرصه‌ی همسانی را برای دیگران تنگ می‌کند و خود را در ستیغ رفیع بلاغت و فصاحت می‌‌نشاند و هر جا که قدم قلم مترجمی به حریم کعبه‌‌ی اعجازش نزدیک می‌شود ،  برق غیرت‌اش آن را به وادی حیرت می‌کشاند .

آقای بهاء‌الدین خرمشاهی در باره‌ی این ترجمه نوشته‌اند :‌

 اما برسیم به کار کارستان شما که ترجمه‌ی دقیق قرآن مجید همراه با روشن‌سازی نکات و مشکلات نحوی است ... چون یکایک و تمامی کلمات هر آیه را به دقت از نظر نحوی و بلاغی پژوهیده‌اید ، لذا ترجمه‌ای هم که به دست داده‌اید بسیار دقیق و درست است و کمال امانت و مطابقه‌ی معنایی با متن مقدس قرآن در آن رعایت شده است . در میان آثار قرآن‌پژوهی و ترجمه‌های قرآن کریم جای چنین اثری خالی بود .

برای آشنایی بیش‌تر ، بخشی از ترجمه‌ی سوره‌ی حمد را می‌آورم :

به نام خداوند بخشنده‌ی مهربان ( 1 ) بسم : جار و مجرور ، متعلق به فعل محذوفِ ابتدأ ( شروع می‌کنم ) یا اِستعینوا ( کمک بخواهید ) . اللـه : مضاف‌إلیه . الرحمان : صفت اللـه . الرحیم : صفت دوم اللـه .

ستایش خداوند را که پروردگار جهانیان است . ( 2 ) الحمد : مبتدا . لله : جار و مجرور . رب : صفت اللـه . العالمین : مضاف‌إلیه . علامت جرّ آن ( یاء ) و حرف ( نون ) عوض از تنوین در مفرد آن ( عالم ) است .

بررسی این ترجمه ،‌ زمان مناسبی را می‌طلبد ، اما در این‌جا لازم است به این نکته اشاره کنم که ای کاش بحث‌های نحوی ، در پاورقی و یا ... آورده می‌شد . همراه‌کردن ترجمه با مطالب نحوی ، سبب سردر گمی می‌شود .

نیز نکات نحوی ناقص است . مثلاً نوشته‌اند : « العالمین : مضاف‌إلیه . » ،‌ ولی ننوشته‌اند مضاف آن چیست .‌

پیشنهاد این جانب این است که مانند یکی از نویسنده‌گان عرب ،‌ نکات نحوی ،‌ به طور کامل ، در زیر خود آیه‌ها آورده شود . این کار از نظر آموزشی هم مناسب‌تر است .





تبریک سالزاد حضرت زینب ، سلام الله علیها (یکشنبه 84/3/22 ساعت 8:37 عصر)

[ یادداشت نوزدهم ]

بسم الله الرحمان الرحیم .

امام سجـاد ، علیـه السـلام ، خطاب به حضرت زینب ، سلام الله علیها ، گفت : « و انت ـ بحمدالله ـ عالمة غیرالمعلَّمة ، فهمة غیرالمفهَّمة . » .

او ، پیش از حادثه‌ی کربلا ، دین اسلام را به مردم می‌آموخت و قرآن را تفسیر می‌کرد تا اسلام اصیل بماند . هر که او را می‌دید ،  گمان می‌کرد علی را دیده است و بدین سان حضرت وصی ‌، علیه السلام ، را زنده نگه داشت ! حادثه‌ی دل‌خراش کربلا که پیش آمد ،‌ محیط کاروان را آن‌چنان آرام ساخت تا امام حسین ، ‌علیه السلام ، بدون دغدغه‌ ، رسالت خود را انجام داد ! آن گاه که امام سجاد ،‌ علیه السلام ، زخمی شد و دیگر توان جنگ نداشت ، از او پرستاری کرد تا امامت بماند ! آن گاه که یزیدیان ، به ظاهر پیروز شدند ، کاروان حسینی را آن گونه سرپرستی کرد که سبب شکست یزید در صحنه‌ی پس از کارزار شد ! از امام زخم‌برداشته از شمشیرها و تیرهای یزیدیان ، در برابر یزید ، محافظت کرد و نگذاشت آسیبی دیگر به او برسد و باز نشان داد که او محافظ امامت است .

او ، به دنیا آمده بود تا خود را برای تداوم امامت و حفظ امام فدا کند ، و چه خوب هم از عهده‌ی این وظیفه بر آمد !  

این روز را روز پرستار نامیده‌اند تا بگویند ، پرستار نمونه ، پرستاری است که از خود می‌گذرد تا انسانی را جان دهد ، و این کار او ، کم‌تر از اجر شهید نیست .

سالزاد مبارک حضرت زینب ، سلام‌الله علیها ، را تبریک می‌گویم .

 





تبریک صعود تیم ملی ایران (چهارشنبه 84/3/18 ساعت 9:24 عصر)

[ یادداشت هجدهم ]

بسم الله الرحمان الرحیم .

صعود پر افتخار تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران را به جام جهانی آلمان ، تبریک می‌گویم . ایزد تبارک و تعالی را بر این نعمت شاکریم .

به امید پیروزی دیگر .

در شادی‌ها ، نشان دهیم ما ملتی فهیم هستیم .





انتشار ترجمه‏ی آقای بهرام‏پور (چهارشنبه 84/3/18 ساعت 12:47 صبح)

[ یادداشت هفدهم  ]

بسم اللـه الرحمان الرحیم ( به نام ایزد گسترده‌مهر مهرورز )

یکی از کسانی که اخیراً به ترجمه‌ی قرآن کریم اقدام کرده است ، جناب آقای بهرام‌پور است . ایشان ، مدت‌ها است که جلسات تفسیر دارد و گاهی هم در شبکه‌ی پنجم سیما ، در دقایقی کوتاه ، تفسیر می‌گوید .

برای آشنایی بیش‌تر با ترجمه‌ی وی ، گزیده‌ی نوشته‌ی ایشان را در باره‌ی ترجمه‌شان نقل می‌کنم .

انگیزه‌ی ترجمه

... ترجمه‌ی روان و روشن قرآن ، مقدمه‌ی ورود به معارف قرآن است . ترجمه‌ی قرآن به ما کمک می‌کند که با مراجعه‌ی تفاسیر فارسی ، شرح آیات و تفسیر اجمالی آن را به آسانی درک کنیم .از این رو بر آن شدیم که ضمن تألیف تفسیر نسیم حیات ، ترجمه‌ا‌ی روان و گویا از قرآن کریم  در اختیار علاقه‌مندان قرار دهیم و راه را برای فهم بیش‌تر قرآن هموار سازیم ...

روش ترجمه

در ترجمه باید هدف آیات را مورد توجه قرار داد و با دقت در نکات ادبی زبان عربی و فارسی و با شناخت عبارات معادل فارسی که منظور آیه را برساند ،‌ آیات را ترجمه کرد . .. ما نیز مانند همه‌ی مترجمان قرآن این قواعد را رعایت کرده‌ایم ، لکن چیزی که هست ترجمه‌ی قرآن هر چه قدر هم روان باشد ، خالی از ابهام و پیچیده‌گی نیست و احتیاج به توضیح دارد . برای کم‌کردن ابهام‌ها و رفع پیچیده‌گی‌های لفظی و معنوی عبارات ترجمه ، از خواننده‌گان اصلی این ترجمه‌ی قرآن استفاده‌ی شایانی کردیم . به این صورت که ترجمه را پس از ویراستار‌ی کامل و بررسی‌های مجدد در اختیار گروه‌های تحصیلی متفاوت - از افراد عادی گرفته تا افراد دارای تحصیلات حوزوی و دانشگاهی _ قرار دادیم که بخوانند و نظر بدهند ... در نهایت با توجه به نظرات آن‌ها ، از عبارات این ترجمه ، رفع ابهام شد و به وسیله‌ی معادل‌های فارسی و پرانتزهای روشنگر ، به ترجمه‌ی روان‌تر درست دست یافتیم ...

آقای بهرام‌پور ،‌ در ادامه‌ی نوشتارشان ، ‌به این پرسش پاسخ داده‌اند که « از میان ترجمه‌های قرآن ،‌کدام مطمئن‌تر است ؟ » . او معتقد است ،‌ پاسخ این پرسش دشوار است ؛ زیرا ، ‌مترجمان ، ‌عموم آیات را خوب ترجمه کرده‌اند . راهی که او پیشنهاد می کند این است که باید ترجمه‌ی آیات پیچیده را مقایسه کنیم تا بتوانیم ترجمه‌ی مطمئن را بشناسیم . آن‌‌گاه برای نمونه ، هجده آیه را می‌آورد و اشکال‌ ترجمه‌‌های آن‌‌ها را بررسی می‌کند .

 

ویژه‌گی این ترجمه در این است که معنای برخی از واژه‌گان قرآن را در هر صفحه‌ ‌‌آورده‌ است .

برای آشنایی با ترجمه‌ی ایشان ،‌ ترجمه‌ی سوره‌ی حمد را می‌آوریم :

به نام خداوند هستی‌بخش مهربان . ستایش خدای را که پرورده‌گار جهانیان است . آن هستی‌بخش مهربان . صاحب روز جزا . ‍‍[ بارالها ! ] تنها تو رامی‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم . ما را به راه راست هدایت فرما ! راه آنان که موهبت‌شان دادی ، نه راه غضب‌شده‌گان و نه گمراهان

نامبرده ،‌ " الرحمان " را " هستی‌بخش " ترجمه‌ کرده‌ است .

 نکته‌ای را که در این‌جا مناسب است بنویسم ،‌ غلط بزرگی است که در ترجمه‌ی آیه‌ی پایانی رخ داده است . واژه‌ی " راه " را پیش از " غصب‌شده‌گان " نباید آورد ؛ زیرا ، " غیر " صفت " الذین " است و نه " صراط " .

تذکر ـ  رسم‌الخط مطالب نقل‌شده ، از این جانب است . در نوشته‌ی ایشان ، ‌اشتباهات دستور زبانی نیز وجود دارد که فعلا نمی‌خواهم به آن‌ها بپردازم .





<      1   2   3   4   5   >>   >
 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 37 بازدید
    بازدید دیروز: 0
    کل بازدیدها: 91239 بازدید
  • درباره من
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  •