[ یادداشت سی و ششم ]
بسم الله الرحمان الرحیم
محرم است و عزای حسینی بر پا
مداحان ! جان حسین و جان شما
مکنید تحریف نهضت بزرگ عاشورا
مزنید تیغ دگر باره شما بر شهدا
و الله نیست عروسی قاسم ، کربلا
نبود است تشنگی مشکل آل خدا
چرا نمیگویید از خود حسین ، شما
که چرا کشته شود او به کربلا ؟
گریه باید کرد بر این ظلم و جفا
که تنگ گرفته شد بر آن ولیِّ خدا
حسین است ملجأ دین و دنیای ما
اما فکندند بر خاک سبط نبی را !
بر این باید گریست که کشتند او را
و کردند از فیض ایزدی محروم ما را
بگویید با مردمان این چنین شما
که دور نشوید هرگز از آل مصطفی
نسیم نبود این تنها ظلم که رفت بر ما
بجویید درسقیفه ریشهی مشکلها
مرتضی اخوان
قم ـ 19/11/1384 تاسوعای حسینی
|
[ یادداشت سیوپنجم ]
بسم الله الرحمان الرحیم .
نگاهی به ترجمهی محمد صادق تهرانی
ایشان در بارهی ترجمهشان چنین میگوید : « این ترجمان بازگردانی است دقیق از قرآن به گونهای که برای مقلدان ، حجّتی است ربّانی و برای صاحبنظران و مجتهدان ، برهانی است روشنگر .
... ترجمه و برگردان درست قرآن از ترجمهی کتابهای دیگر ، چه وحیانی و چه غیر وحیانی و حتی از تفاسیر قرآن ، بسی دشوارتر و ظریفتر است ...
با کمال تـأسف با بـررسی کامل و مکرر بهترین ترجمههای فارسی قرآن ـ حتی از مراجعی تفسیردان ـ دست کم حدود بیست هزار اشتباه در هر کدام از آنها یافته شده است ، چه در معانی لغوی یا جملاتاش و چه درفصاحت و بلاغت بینظیرش و چه در انتخاب الفاظ نغز و پر مغزش .
اکنون ، نگارنده ، پس از بیش از نیم قرن کاوش و کوشش بیشائبهی درون قرآنی برای دریافت معارف وحیِ آخرین الهی ، با تـألیف تفسیـر سـی جلـدی الفـرقـان و تنظیـم تفسیـر مـوضوعی سی جلدی آن و نیز تفسیر یک جلدی البلاغ ـ که مختصر و فشردهی تفسیر قرآن به قرآن است ـ ... و همچنین حدود چهل سال تدریس تفسیر قرآن در حوزههای علمیهی تهران ، قم ، نجف ، مکه ، بیروت ، سوریه و پس از تألیف کتب فقهی ، اصولی ، مقارنات ادیان ، و کتب فلسفی عرفانی ، عقیدتی ، سیاسی ... در مرحلهی آخر تحقیقات قرآنی خویش ، با احساس مسئولیتی عظیم ، این ترجمان صحیح قرآنی را به فارسی فراهم آورده تا برای فارسیزبانان ، حجت و بیانی روشنگر و برای سایر ترجمهها ، پس از متن عربی قرآن ، بنیادی شایسته و بایسته باشد و بررسیها و دقتهای عمیقی که در آن به کار برده شده ، در بازگردان قرآن به زبانهای دیگر به کار آید .
در این ترجمه علاوه بر بررسیهای بسیار دقیق در برگرداندن قرآن ، حتی سیمای وزن و صدای قرآنی هم تا اندازهی ممکن ، رعایت شده است ...
امیـد است کـه این تـرجمه نمـونـهای ساده ، عمیـق ، رسا از کل اسلام قرآنی را بازگو کرده باشد ...» .
از این مطلب به دست میآید که به نظر مترجم محترم ، چون این ترجمه ـ که مرحلهی آخر تحقیقات قرآنی او است ـ :
1 ـ از غلطهای بیست هزار گانهی ترجمههای دیگر خالی است .
2 ـ سیما و وزن و صدای قرآنی هم تا اندازهی ممکن رعایت شده است .
پس برعالم و عامی حجت است و در ترجمهی قرآن به زبانهای دیگر ، باید معیار باشد .
اینک ، ترجمهی سورهی حمد ایشان را نقل میکنم . خوانندهی گرامی ، خود ، میتواند این ترجمه را با ادعای مترجم محترم ، بسنجد .
رسمالخط ترجمه ، از این چانب است .
سورهی یکم ( حمد )
1 ـ بسم الله الرحمان الرحیم : به نام خدای رحمتگر بر آفریدهگان ، رحمتگر بر ویژهگان
2 ـ الحمد لله رب العالمین : هر ستایش ویژهی خدا ـ پروردهگار جهانیان ـ است .
3 ـ الرحمان الرحیم : ( خدای ) رحمتگر بر آفریدهگان ، رحمتگر بر ویژهگان
4 ـ مالک یوم الدین : مالک روز بُروز طاعت
5 ـ إیاک نعبد و إیاک نستعین : تنها ، تو را میپرستیم و تنها ، تو را ( به ) کمک میطلبیم .
6 ـ إهدنا الصراط المستقیم : ما را ( به ) راه راست هدایت فرما !
7 ـ صراط الذین أنعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم و لاالضالین : راه کسـانی کـه بـر ( سـر و سـامـان)شان نعمت فـرو ریختی ، نه ( راه ) غضبشدهگان و نه ( راه ) گمراهان
تذکر ـ ویراش دوم این ترجمه ، به زودی منتشر خواهد شد .
|
[ یادداشت سی و چهارم ]
بسم الله الرحمان الرحیم .
عارف بزرگ و کیمیای اهل نظر شیخ حسنعلی اصفهانی ( نخودکی ) در نیمهی ماه ذوالقعدهی سال هزار و دویست و هفتاد و نه هجری قمری ، در اصفهان متولد شد .
پدر او ، ملاعلی اکبر ، فرزندش را از همان کودکی با راز و نیاز و ذکر خداوند آشنا ساخت و از هفت سالهگی تحت تعلیم و تربیت حاج محمدصادق تخت فولادی ـ از عرفای بزرگ قرن سیزدهم که خود نیز شاگردی او را میکرد و زیر نظرش سیر و سلوک داشت ـ قرار داد .
مرحوم آقای نخودکی از هفت سالهگی ، روزههای خود را به طور مرتب میگرفت . از سن دوازده تا پانزده سالهگی ، شبها را نیز بیدار میماند . از پانزده سالهگی تا پایان عمر ، هر ساله ، سه ماه رجب و شعبان و رمضان را روزه میگرفت و شبها را تا صبح به عبادت میگذراند .
استادش مرحوم تخت فولادی را در سنین نوجوانی از دست داد ، ولی از هدایتها و دستگیریهای او از راه مکاشفه و ... تا مدتها بهره میبرد .
وی ، از اصفهان به نجف رفت و پس از مدتی باز به اصفهان بازگشت . پس از ماجرایی که در اصفهان در رابطه با حاکم اصفهان برای او اتفاق افتاد ، به مشهد مهاجرت کرد . آن ماجرا ، شیرین و خواندنی است . میگویند ، پس از آن ماجرا ، حاکم اصفهان از آزار دادن روحاینان پرهیز میکرد .
او ، مشهد ، همچنان شبها را عبادت میکرد و پس از طلوع آفتاب ، اندکی استراحت میکرد و سپس به طبابت و رفع گرفتاریهای مردم ، بویژه مستمندان ، از طریق دعا و ختم میپرداخت .
با ورود ارتش روسیه به خراسان و اشغال مشهد مقدس و ایجاد مشکلات برای شیخ ، وی ، مدتی طولانی در روستای نخودک (حوالی شهر مشهد ) ، ساکن شد . از این رو او به « نخودکی » مشهور شد .
وی خلاصهی برنامهی سیر و سلوک را اینچنین بیان میکند :
1 ـ نماز های روزانه را در اول وقت خواندن
2 ـ حوایج مردم ، خصوصاً سادات را براورده کردن
3 ـ تهجد و نماز شب خواندن
سرانجام روز هفدهم شعبان سال هزار و سیصد و شصت و یک هجری قمری ، در سن هشتاد و دو سالهگی ، به لقای الهی پر کشید .
برای شناختن بیشتر او ، به کتاب « نشان از بینشانها » نوشتهی فرزند عارفاش مراجعه کنید .
سلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیاً
|
[ یادداشت سی و سوم ]
بسم الله الرحمان الرحیم .
چندی پیش ، برخی از رسانهها ، خبر از پناهجستن سگی را به حرم امام رضا ، علیه السلام ، دادند . این خبر دهان به دهان گشت و همه از آن مطلع شدند .
گروهی آن را باور کردند و آن را یک امری ممکن و عادی دانستند و برخی به دیدهی شک نگریستند و آن را توطئهای برای بازی با احساسات پاک مذهبی مردم و سوء استفادهی مالی خواندند !
در این میان سایت « انتخاب » و روزنامهی « جمهوری اسلامی » بیشترین حساسیت را نسبت به این خبر نشان دادند . یکی ، آن را قبول کرده بود و دیگری ، آن را ساختهی یک فرقهی استعمارساخته خواند !
اطلاعیهای که پس از مدتی از سوی روابط عمومی آستان قدس رضوی صادر شد ، هر چند همهی ماجرا را تأیید نکرده بود و تنها اصل ماجرا را درست دانسته بود ، ولی به دلالت التزامی میفهماند که اخبار روزنامهی « جمهوری اسلامی » ، درست نبوده است . در این اطلاعیه ، اشارهای به دستگیری برخی از خادمان و ساختهگی بودن ماجرا نشده بود .
این جانب ، اصل خبر را از سایت « انتخاب » در وبلاگام آوردم . در اینجا هم باز پاسخ سایت انتخاب را به روزنامهی « جمهوری اسلامی » ـ همراه با ویرایش و حذف برخی از جملات ـ میآورم .
پیش از آن ، توجه شما را به این نکته جلب میکنم که واقعی بودن این خبر ، نه بر شأن امام میافزاید ، و نه دروغبودن آن ، چیزی از اصل امامت ایشان میکاهد ؛ زیرا ، امام ، امام همهی مخلوقات است و همه از او بهرهمند هستند و لطف و کرم آنان ، همه را در بر میگیرد ، نه تنها بخشی از آفریدهگان را . آنان ، علیهم السلام ، مظهر لطف ایزدند و در عالم وجود چیزی نیست که مشمول لطف ایزد نباشد .
نیز این نکته را یادآوری میکنم که گروهی از خادمان آستان قدس رضوی ، از روزنامهی جمهوری اسلامی شکایت کردهاند .
نوشتهی زیر به قلم آقای سیدعلی سادات رضوی است .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روزنامه « جمهوری اسلامی » روز یکشنبه و نیز امروز ( سهشنبه ) درستون « جهت اطلاع » خود با جعل و درج خبر سراسر کذبی سعی کرده است خبر منتشر شده وسراسر واقعیت « خبرگزاری انتخاب » درمورد ماجرای ورود یک سگ به حرم مقدس حضرت ثامن الائمة النجبا سلطان سریر ارتضا الامام الرئوف ابالحسن علی بن موسی الرضا ، علیه الاف التحیة والثنا) رابه دور از واقع نشان دهد .
روزنامهی « جمهوری اسلامی » به انگیزههای نامعلومی ادعا کرده است ماجرای ورود سگ به حرم مطهر حضرت رضا ، علیه اسلام ، نتیجهی یک توطئه از پیش طراحی شده بوده که توسط باندی مرکب از یک شیاد ودوتن از خادمان بزرگوار حریم رضوی به مرحلهی اجرا در آمده و آنان توانسته اند سگ را از درِ مربوط به بانوان وارد حرم امام رضا کنند و تا نزدیکی ضریح پیش ببرند .
به ادعای آقای مسیح مهاجری ، باند سودجو با فیلمبرداری از ماجرا و انتشار خبر و تهیهی لوح فشرده و فروش آن ، قصد سودجویی داشتهاند ، ولی این توطئه با دستگیری عوامل این باند خنثی شده است.
آقای مهاجری ، در آخر ، ضمن آنکه از انعکاس این خبر در برخی مطبوعات ایران ابراز تاسف کرده و این قبیل رسانهها را به عدم توجه به این نکتهی روشن ـ به قول ایشان ـ متهم ساخته که « توجه نکردهاند که سگ یک حیوان نجسالعین است و حرم امامان معصوم یک مکان مقدس به شما میآید و دارای احکام شرعی خاص است . » !
از آنجا که «انتخاب» ، اولین رسانهای بود که این خبر را منتشر و پیگیری کرد ، لازم میداند در مورد چند ادعای آقای مهاجری ، توضیحاتی مختصر بدهد و تفصیل کلام را به بعد موکول کند .
1 ـ ادعاها ونیز تمامی خبر مندرج در روزنامه یاد شده ، از صدر تا ذیل ، سراسر دروغ و مبتنی بر دروغ و بافتههای ذهنی بیمار است که حاضراست برای اشباع و ارضای انگیزههای مشکوک وبرخاسته از کیش شخصیت خود ، باجعل یک خبر سراسر کذب وبه قیمت ایجاد تردید وتخریب برج وباروی باورهای زلال مردمِ غیبباور وعاشق اهلبیت ، علیهم السلام ، اخبار خبرگزاری غیردولتی وغیروابستهی « انتخاب » را غیر قابل اعتماد جلوه دهد .
« انتخاب» ضمن تاکید واصرار برصدق خبر خود خبر این روزنامه را از اساس تکذیب میکند وآن خبر رابه دلیل جعلی بودن وسراسر دروغ بودن و مشتمل بودن بر تهمتهای ناروا به آستان مقدس رضوی وخادمان شریف وبزرگوار آستان آن امام همام قابل تعقیب کیفری میداند .
خوب است مردم شریف ، خود ، کذب این ادعاها را از مسئولان گرانارج آستان قدس رضوی هم جویا شوند . « تا سیه روی شود هر که در او غش باشد .
از سوی دیگر ، خوب است جناب مهاجری یک بار هم راست بگویند و روشن کنند که افراد این باند شیاد چه کسانی بودهاند و بگویند ، این باند ـ که ایشان مدعی دستگیری آنان شده ـ از سوی چه ارگانی شناسایی و دستگیر شده اند ؟
آقای مهاجری در ادامهی خبر ضمن اظهار تأسف از انتشار خبر در مطبوعات ، اظهار شگفتی میکند که چهگونه اقدام به انتشار این خبر کرده اند درحالیکه سگ ، حیوان « نجس العین » است و حرم امامان معصوم مکان مقدس به شمار میآید و احکامی خاص دارد ؟
آقای مهاجری به جای پرده برداری از عمق دانش ومراتب فضل خود ، این راز را بگشایند که چه ارتباطی بین انتشار خبر پناه بردن یک سگ به آستان قدس رضوی و نجسالعینبودن سگ و احکام خاص حرم وجود دارد ؟
اگر چنین خبری واقعیت دارد ـ که دارد ـ چرا به خاطر نجسالعینبودن سگ ، اصحاب رسانهها بایستی از درج خبر آن خودداری کنند؟
چرا کسی که مدعی اطلاع از آموزههای دینی ، مانند ولایتی تکوینی ائمهی اطهار ، علیهم السلام ، است ، چنین خبری را آن قدر غیرممکن میداند که حاضر است برای تخطئهی آن ، حتی به دروغ وتهمت ـ که از اکبر کبائر است متوسل شود ؟
از سوی دیگر نگاهی کوتاه به احادیث نشان میدهد که امامان معصوم ، علیهم السلام ، در برخورد با حیوانات نیز از رأفت ویژهای برخوردار بودند . در روایتی آمده است ، امام مجتبی ، علیه السلام ، مشغول صرف غذا بودند و سگی در کنارشان بود . امام ، یک لقمه خودشان میل میکردند و یک لقمه برای حیوان میانداختند . عرض شد : « ای پسر رسولخدا ! اجازه میدهید این سگ را از شما دور کنم ؟ » . فرمودند : « او را به حال خود بگذار . من ، از خدای عز و جل ، حیا میکنم که جانداری مرا درحال غذا خوردن ببیند ومن به او غذا ندهم ... » .
بنابراین ، هرچند سگ ، نجسالعین است ، اما هیچ بعید نیست که برای عرض حاجت به آستان مقدس حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا ، پناه آورده باشد ، همان گونه که آهویی چنین کرد و حضرت او را ضامن شد .
نگارنده ، خود ، چند سال پیش از پیروزی انقلاب ، با دو چشم خود ، شتری را دیدم که از دست سلاخ گریخته بود و پس از طی مسافتی ، خیابان به خیابان ، به حریم رضوی رسیده بود ، وارد صحن شد و مقابل پنجره فولاد زانو زد .
متاسفانه آقای مهاجری ، به این همه دروغ وتهمت هم قناعت نکرد ، و امروز هم با جعل خبر کذب و ایراد تهمت ناروای دیگری ، به این بازی ادامه داد و مجددا در همین ستون ، از دخالت عوامل یک فرقهی استعمار ساخته درپشت این ماجرا پرده برداشت !
|
[ یادداشت سی و دوم ]
بسم الله الرحمان الرحیم .
خبرگزاری انتخاب ( 28 آبان 1384 ) : ماجرای شگفت انگیز ورود یک سگ گله و غیر ولگرد به حریم مقدس ثامن الحجج درروزهای میانی هفتهی گذشته ، زائران حرم امام رضا (ع) را که مشغول زیارت در پایین پای مبارک بودند ، شگفتزده کرد .
به گزارش خبرنگار خبرگزاری « انتخاب » از مشهد ، به نقل از شاهدان عینی و فیلم و عکس تهیه شده توسط دوربینهای مداربستهی حرم ، در روزهای میانی هفتهی گذشته ، زائران حرم امام رضا (ع) ناگهان با سگ سفیدی مواجه شدند که تا چند متری ضریح مطهر ، پیش آمده و به صورت ویژهای ، سرش را درست مقابل پایین پای مبارک روی زمین گذاشته و با صداهای عجیب ، گریه میکرد .
بنابراین گزارش ، پس از آنکه یکی از دربانان با سگی مواجه شد که بدون سر و صدا و سری پایین افتاده ، قصد ورود به حرم رضوی را داشت ، از ورود او به حرم جلوگیری میکند .
خود دربان در این مورد به « انتخاب » میگوید : « باورم نمی شد که این سگ به اینجا آمده و با هیچ مانعی رو به رو نشده است ! سگ ، وقتی به طرف من آمد ، به شکل آرامی و فقط با کلمهی "برو" ، سرش را برگرداند و بدون مقاومت ، از آنجا دور شد . » .
سگ یاد شده ، این بار با ورود به پارکینگ ویژه ، وارد محوطه میشود و با مخفیکردن خود در کنار یک کمپرسی حامل سنگ ـ آنطور که در تصاویر دوربین مدار بسته دیده شده ـ خود را به صحن آزادی میرساند .
این سگ ، با ورود به داخل صحن ، به هیچ وجه از روی فرشها عبور نمی کند و به شکل شگفتآور پشت به ضریح نمی کند و تا دو یا سه متری ضریح مطهر پیش میرود .
این سگ ، در دو یا سه متری ضریح ، زانو میزند و سرش را به سنگهای حرم میچسباند و با درآوردن صداهای عجیب ، شروع به نوعی گریه میکند . گروهی از خدامان ، که پس از مدتی در اطراف این سگ حلقه میزنند ، سر آن را خیس از اشک میبینند .
خدام ، پارچهای را روی گردن سگ میاندازند و با پهنکردن پارچهای برزنتی ، از سگ می خواهند که روی برزنت برود . سگ نیز به آرامی روی پارچه مینشیند و اجازه میدهد که خدام شگفت زده ، او را به داخل صحن هدایت کنند .
بنا بر گزارش خبرنگار خبرگزاری « انتخاب » ، سگ یاد شده ، به دستور مقامات ، برای نگهداری ، به مزرعهی ویژهی آستان قدس رضوی منتقل شد .
خبرنگار ما اضافه میکند ، ماجرای شگفتانگیز این سگ ، چند روزی است که بحث داغ مردم و زائران حرم امام رضا (ع) است .
« انتخاب » ، طی چند روز آینده ، اخبار بیشتری را منتشر خواهد کرد .
|
بسم الله الرحمان الرحیم .
[ یادداشت سی و یکم ]
عید سعید فطر را تبریک میگویم . ان شاء الله ، در این عید بزرگ ، جایزهی بزرگی را پس از یک ماه روزهداری ، از ایزد بسیار مهربان و بخشاینده دریافت کنیم .
متأسفانه ، امسال هم مانند سالهای گذشته ، در اعلام عید فطر ، میان مراجع بزرگوار ، اختلاف شد و برخی پنجشنبه را عید گرفتند و برخی جمعه را .
سبب این اختلاف ، هر چه باشد ، برای مردم آزار دهنده است . برخی ، روزهشان را افطار کردند ، اما نه از روی خاطری آسوده ؛ زیرا ، در ذهنشان بود که نکند امروز عید نباشد . گروهی نیز روزهشان را نگه داشتند ، اما با این فکر که نکند امروز عید باشد و آنان ، ناخواسته ، مرتکب گناه شده باشند . هردو گروه ، به تقوای مراجعشان استناد میکردند و میگفتند : « آنان ، صاحب تقوایند . بیخود که حرف نمیزنند . » .
اساس این اختلاف ، در بینش فقهی آن عزیزان است . امید آنکه ، آنان در جلسههای مشترکی ، به یک مبنا برسند و در اعلام آغاز ماه مبارک رمضان و پایان آن ، وحدت سخن داشته باشند .
آنانی که مبنای فقهیشان ، دیدن ماه است ، باز ممکن است که در اعلام ماه ، با هم اختلاف کنند ؛ زیرا ، گروهیشان ، با اعلام جمعی مثلاً پنجاه نفره ، حلول ماه برایشان ثابت میشود ، ولی بعضیهاشان نه .
برای رفع اختلاف این گروه از فقیهان ، پیشنهاد میکنم ، همان طور که مراسم فوتبال یا ... به طور مستقیم پخش میشود ، حلول هلال ، در هر ماه ، به طور زنده از سیمای جمهوری اسلامی پخش شود تا دیگر شبههای باقی نماند .
|
بسم الله الرحمان الرحیم .
[ یادداشت سیام ]
فردا روز قدس است . روز فریاد از جدایی پارهی تن اسلام است . چند ده سال پیش از این ، فکر تشکیل دولتی صهیونیستی پیدا شد . از میان چند مکان پیشنهادی ، فلسطین انتخاب شد و خنجر داوود نشان ! به پیکرهی فرتوت کشورهای اسلامی فرو آمد و زخمی ناکار بر او نشاند .
چرا این مکان انتخاب شد ؟ در این باره به درستی نمیتوان سخنی گفت و تحلیلی داشت . آیا اروپا میخواست از شر یهودیان راحت شود ، از این رو آنان را به خاورمیانه تبعید کرد ؟ آیا در انتخاب خاورمیانه ، خود یهود سیاسی نقش داشت ؟ آیا آنان به دنبال جای دیگری بودند و شرایط ، آنان را به اینجا آورد ؟ آیا دولت انگلستان ، در آن زمان ، دستنشاندهی یهود سیاسی بود ؟ نقش دولت روسیه در این باره چیست ؟ آیا آنان آمدهاند که خار راه کشورهای اسلامی باشند ؟ آیا اگر در اروپا و روسیه مانده بودند ، به این هدف ، آسانتر نمیرسیدند ؟ آیا آنان برای فرار از ظلم اروپاییان و پناهجستن به سوی کشورهای آمدهاند ؟
در پاسخ این پرسشها و پرسشهای مانند آن ، پاسخهایی داده شده است ، اما به عقیدهی من ، آنها ، همهی واقعیت نیست . آیا یهود سیاسی نمیدانست که در فلسطین روی خوش نخواهید دید و جنگها در پیش خواهد داشت و با مقاومتهای مردمی رو به رو خواهد شد ؟ آن زمان ، زمانی بود که استعمار پیر انگلیس ـ که در آن وقت ، خورشید در سرزمینهایش ! غروب نمیکرد ـ یک به یک از استعمار علنی کشورها دست میکشید و دایرهی مستعمراتاش ، کوچک و کوچکتر میشد . پس آنان به چشم خود میدیدند که غول آن روز دارد از پا درمیآید .
قوم یهود ، به ترسوبودن مشهورند و جان را به خطر نمیاندازند . آیا نخواندید که به حضرت موسی ، علیه السلام ، گفتند : « تو و خدایت بروید و جنگ کنید ، وقتی پیروز شدید ، ما خواهیم آمد . » ؟ آنان ، با همهی معجزاتی که دیدند و با همهی زوری که بالای سرشان بود و با وجود سالها آوارهگی ، حاضر به یاری پیامبر خود نشدند ، حال چه طور شده است که بیش از پنجاه سال برای یک وطن فرضی ، این همه درگیری و جنگ را پذیرفتهاند ؟
ویژهگی اساسی یهود ، جاندوستی است . ایزد ، تبارک و تعالی ، به آنان خطاب میکند : « اگر در ادعای خود راستگویید ، آرزوی مرگ کنید . » .
قوم یهود ، رفاهطلب است . از این رو ، به شغلهایی میپردازد که زحمت زیادی نخواهد . حال چه شده بود که آنان که به ارض موعود آمده بودند ، آنچنان کلنگ میزدند و سرزمین مقدس ! خود را بنیاد میگذاردند ؟
آیا آنان ، واقعاً ، یهودیاند ؟
آی مردم !
مردی دارد زیر شکنجهی یهودیان سیاسی جان میدهد
جوانی ، در خیابان ، بیگناه ، تکه تکه میشود
کودکی ، نشکفته ، لگدمال شده است
پدری ، رانده میشود
مادری میبیند و تنها ، میتواند ضجه بزند
همسری دارد اسیر شدن شوهرش را میبیند
شوهری ، رسوا شدن زناش را مینگرد
...
کوچکترین کار ما ، در وضعیت کنونی ، یک مبارزهی سیاسی است . راهپیمایی روز قدس ، یک مبارزهی مستمر سیاسی است که به بار خواهد نشست . فلسطینیان ، مقاومت میکنند ، ما هم بگوییم و بگوییم و بگوییم و خسته هم نشویم . بهترین دلیل برای مفید بودن این راهپیماییها ، خشم یهودیان سیاسی از این حرکت است . نمیبینید که با نزدیکشدن روز قدس ، صهیونیستها ، بر خشونت خود میافزایند ؟ پس آنان که روز قدس را بیهوده میدانند ، به خطا میروند .
|
[یادداشت بیست و نهم ]
بسم الله الرحمان الرحیم .
امشب ، یعنی شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان ، به یقین شب قدر است . در شب قدر ، مطابق روایات ، سرنوشت انسان رقم میخورد .
برای این شب ، دستورهای عمومی و خصوصی فراوانی از سوی حضرات معصوم ، علیهم السلام ، بیواسطه و در قالب حدیث و یا باواسطه و از طریق عالمان دینی و عارفان واصل ، صادر شده است . پس نباید گمان کرد که دستورهای اولیای الهی ، از نزد خودشان است و آنها را سبک شمرد !
یکی از کسانی که به لطف الهی و د رپرتو همت بالایش ، اینک شاهباز آسمان عرفان است ، حضرت آیةالله حسنزاده آملی ، حفظه الله تعالی ، است . حضرت ایشان ، تاکنون ، دست بسیاری را گرفتهاند به مقصد رساندهاند .
یکی از دستورهایی که ایشان برای تهذیب نفس دادهاند ، مربوط به شب قدر است. آن حضرت ، در کتاب گرانسنگ هزار و یک کلمه ، در نکتهی هفتصد و نود و دو ، آوردهاند :
یکی از مشایخام ، رضوانالله تعالی علیهم ، از شیخ خود این دستور را حکایت فرمود که هرکس در شب بیست و سوم از ماه مبارک رمضان ، به عدد طیهار ( 225 بار ) در سجده بگوید : « یا طُهْرُ یا طاهرُ یا طَهورُ یا طَیهورُ یا طَیهارُ » ، ملائکه بر او فرو میآیند و او را از خباثتهای باطنی و روحی ، پاک میکنند .
ایشان در ذیل این دستور ، به دو نکته اشاره میکنند :
1 ـ این دستور ، بسیار مجرب است .
2 ـ به معنای فروآمدن فرشتهگان باید توجه شود .
تذکر ـ یکی از دوستان ، که ایزد او را از آفات مادی و معنوی حفظ کند ، این دستور را انجام داد . او ، فرشتهگان را دید که از آسمان ، سطل سطل ، آب میآورند و بر او میریزند . آبهایی که بارهای نخست ، از بدن او جدا میشد ، چرک و سیاه بود . کم کم ، رنگ آن آبهای جدا شده ، روشن و روشنتر شد تا اینکه آخرین آب ، از چرک و کثافت ، خالی بود .
2 ـ این واقعه را آوردم تا بر انجامدادن این دستور ، بیشتر مشتاق شوی . البته باید این نکته را دانست که آنکه چشم دلاش بینا است ، این واقعه را خواهد دید .
3 ـ اگر به سجدهی طولانی ، عادت نداری ، میتوانی در حالی که نشستهای ، مقداری سر را به نیت سجده خم کنی و این ذکر را بگویی .
نیز میتوانی ، چشمها را به نیت سجده ، ببندی و ذکر بالا را بگویی .
4 ـ همهی بخشهای این ذکر ، نامهای نیک ایزد است . همهی آنها ، با شدت و ضعفشان در مبالغه ، به معنای « پاک » و « بسیار پاک » است .
|
بسم الله الرحمان الرحیم .
[یادداشت بیست و هشتم ]
پارسال در چنین روزهایی ، در بخش حوادث برخی از روزنامهها ، خبری آمد که با وجود سرشار بودن از دنیایی معرفت ، خیلی از ما از کنار آن بدون توجه گذشتیم . ایزد تبارک و تعالی ، اسباب هدایت را ، آن به آن ، جلوی چشمان ما قرار میدهد ، اما افسوس از خیرهگی ما و زرنگی ابلیس !
خبر این است : « نجات معجزهآسای کودک سه ساله از مرگ » !
شرح این واقعه چنین است : شب احیا است . کودکی در خانهشان ـ در طبقهی سوم یک ساختمان ـ در نزدیک پنجرهی باز ، مشغول بازی است . او آنقدر در دنیایش غرق است که نمیفهمد بر لبهی پنجره است ! یک حرکتِ دیگر و ...
فریاد پدر و مادر بلند میشود ! چه کنند که یقین داشته باشند تا لحظاتی دیگر بچهشان را سالم درآغوش میگیرند ؟ ... ندای « یا علی ! » خانه را عطرآگین میکند !
کودک میافتد . پدر و مادر ، هراسان و گیج ، به طرف خیابان میدوند ! از پلهها چهگونه پایین میآیند ؟ من نمیدانم ، اما یقین دارم ، پای آنان هیچ پلهای را لگد نکرد !
آنان خود را در خیابان میبینند . در چشمانشان ، « نگرانی » منزل کرده است ! شاید آرزو کردند ای کاش چشمی نداشتند !
چشمشان ، میبیند و نمیبیند ! تار ِتار است ! سریع و تند آمدند ، اما حالا که به خیابان رسیدهاند ، دیگر توان حرکت ندارند ! او ، زنده است ؟ تاکنون کدام سنگفرش پیادهرو سر آشتی با کودکی را داشته است ؟ یا علی ! مددی ...
کـودک بلنـد میشـود ! بـه سوی پـدر و مـادرِ بهتزده میآید ! در آغوش آنان جای میگیرد ! بغض میترکد ! راه گلو باز میشود ! آراز ! ... مامان ! ... بابا ! ...
پزشکـان جـز خراش کوچکی بر روی ران راست کـودک ، چیزی نمیبینند ! کودک سالم است ! ... آراز ! برو و بازی ناتمامات را تمام کن ، اما این بار نه لبهی پنجره !
خانوادهی آراز ، از اقلیتهای مذهبی در تهران هستند ، اما علاقهی خاصی به حضرت امیرالمؤمنین ، علیه السلام ، دارند ! هر سال در شبهای احیا ، نذری میدهند !
آنان ، نجات فرزندشان را از حضرت امیر ، علیه السلام ، میدانند !
ای کاش آراز کوچولو ، میتوانست بگوید ، در لحظهی سقوط ، چه دیده است ! علی را ! دستان مهربان علی را ! شانههای پینهبستهی علی ! چونان طفلان دلپاک کوفه !
تاریـخ ، از یاری حضرات معصوم ، علیه السـلام ، به معتقدان دیگر ادیان ، فراوان دیده است ! ای کاش ، صاحبقلمی دلسوخته ، آنها را جمع کند و پیش چشمان خلائق نهد ! الهی ! آمین !
با خود حدیث نفْس میکنم که اگر منش معصومان ، علیه السلام ، حتی دستگیری از پیروان دیگر مذاهب است ، پس چرا برخی در این جناح و آن جناح ، چشم دیدن دیگری را ندارند و ... ؟
سالگرد شهادت حضرت وصی ، علیه السلام ، را تعزیت میگویم .
|
بسم الله الرحمان الرحیم .
[ یادداشت بیست و هفتم ]
یکی از اعمال مهم شب قدر ، استغفار و توبه است . از بهترین اعمال برای توبه و استغفار ، نمازی است که حضرت رسولالله ، صلی الله علیه و آله ، بیان فرموده است . این نماز هرچند برای یکشنبهی مـاه ذوالقعـده وارد شده است ، اما مطابق همین روایت ، میتوان آن را هر زمان که خواستیم ، انجام دهیم . این نماز اثری عجیب در توبه دارد . متن و ترجمهی روایت ، به نقل از کتاب شریف اقبال الاعمال ، چنین است :
فصل 4 ـ فیما نذکره من مّا یعمل فی یوم الاحد من الشّهر المذکور و ما فیه من الفضل المذخور . وجدنا ذلک بخطّ الشیخ علی بن یحیى الخیّاط ، رحمه اللّه ، و غیره فی کتب أصحابنا الامامیّة .
و قد روینا عنه کلّما رواه . و خطّه عندنا بذلک فی اجازة تاریخها شهر ربیع الأوّل سنة تسع و ستّمائة . فقال ما هذا لفظه :
روى أحمد بن عبد اللّه ، عن منصور بن عبد الحمید ، عن أبی امامة ، عن انس بن مالک ، قال : خرج رسول اللّه ، صلّى اللّه علیه و آله ، یوم الأحد فی شهر ذیالقعدة ، فقال: « یا أیّها النّاس ! من کان منکم یرید التّوبة؟ » . قلنا : « کلّنا نرید التوبة یا رسول اللّه . » . فقال ، علیه السلام : « اغتسلوا و توضّؤوا و صلّوا اربع رکعات و اقرؤوا فی کلّ رکعة فاتحة الکتاب مرّة و " قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ " ثلاث مرّات و المِعوَذتَین مرة، ثمّ استغفروا سبعین مرّة ، ثمّ اختموا بـ " لا حول و لاقوّة الا باللّه العلی العظیم " ، ثم قولوا : " یا عَزِیـزُ یا غَفَّـارُ ! اغْفِـرْ لِی ذُنـُوبِی وَ ذُنـُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ فَانَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ الا انْتَ . " . » .
ثم قال ، علیه السلام : « ما من عبد من امّتی فعل هذا الا نودی من السّماء : " یا عبد اللّه ! استأنف العمل فانّک مقبول التّوبة مغفور الذنب . " و ینادی ملک من تحت العرش: « أیّها العبد ! بورک علیک و على أهلک و ذریتک . " و ینادی مناد آخر: " أیّها العبد ! ترضى خصماؤک یوم القیامة . " و ینادی ملک آخر : " أیّها العبد تموت على الایمان و لا یسلب منک الدّین و یفسح فی قبرک و ینوّر فیه . " و ینادی مناد آخر: " أیّها العبد ! یرضى أبواک و ان کانا ساخطین، و غفر لابویک ذلک و لذرّیتک و أنت فی سعة من الرّزق فی الدنیا و الآخرة . " و ینادی جبرئیل ، علیه السلام : " انا الّذی آتیک مع ملک الموت ان یرفق بک و لایخدشک اثر الموت، انّما تخرج الروح من جسدک سلا . " . » .
قلنـا : « یا رسول اللّه ! لو انّ عبدا یقول فی غیر الشهر؟ » . فقال ، علیه السلام : « مثل ما وصفت . و انّما علّمنی جبرئیل علیه السلام هذه الکلمات ایام أسری بی . » .
فصل چهارم ـ در بارهی دستوری است که در یکشنبهی این ماه [ ذوالقعده ] انجام میگیرد . در این دستور ، فضل بزرگی نهفته است .
به خط شیخ علی بن یحیی خیاط ، رحمه الله ، و دیگران ، در کتابهای اصحاب امامی ما ، این دستور را یافتم .
هر آنچه او نقل میکند ، ما از او نقل میکنیم . خط او در بارهی نقل روایت از طریق او ، در اجازهای که در ماه ربیعالاول سال ششصد و نه داده است ، نزد ما موجود است . عین سخن او در بارهی عمل این روز ، چنین است :
احمد بن عبدالله ، از منصور بن عبدالحمید ، از ابوامامه ، از انس بن مالک ، روایت کرد که او گفت :
رسولالله ، صلی الله علیه و آله ، در روز یکشنبهای از ماه ذوالقعده از منزل خارج شد و به میان اصحاب آمد و گفت : « ای مردمان ! چه کسی از شما ، می خواهد توبه کند ؟ » . گفتیم : « ای رسولالله ! همهی ما میخواهیم توبه کنیم . » . او ، علیه السلام ، گفت : « غسل کنید و وضو بگیرید و چهـار رکعت نماز [ دو تا دو رکعتی ] بخوانیـد . در هر رکعت ، یک بـار فاتحةالکتاب ، و " قل هو الله احد " را سه بار ، و " قل اعوذ برب الفلق " و " قل اعوذ بر الناس " را هر کدام یک بار بخوانید .
[ در پایان دو رکعت دوم ] سپس هفتاد بار " استغفر الله ربی و اتوب الیه " بگویید . سپس استغفار را با ذکر " لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم " پایان دهید .
سپس بگویید : " یا عَزِیزُ یا غَفَّارُ، اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ فَانَّهُ لایَغْفِرُ الذُّنُوبَ الا انْتَ " ؛ ای عزیز ! ای غفار ! گناهان من و گناهان همهی مردان و زنان مؤمن را بیامرز ؛ که تنها تویی که گناهان را میآمرزی . » .
سپس او ، علیه السلام ، گفت : « هیچ بندهخدایی از امت من نیست که این نماز را بخواند مگر اینکه از آسمان ندا داده شود که : " ای بندهی ایزد ! کردارت را از نو آغاز کن که توبهات پذیرفته شد و گناهات آمرزیده شد . " و فرشتهای از زیر عرش ندا میکند : " ای بندهی ایزد ! به تو وخاندان و نسلات ، برکت داده شد . " و فرشتهی دیگری ندا میدهد : ای بندهی ایزد ! دادخواهان از تو ، در روز قیامت ، از تو راضی خواهند شد . " و فرشتهی دیگری ندا میدهد : " ای بندهی ایزد ! با ایمان میمیری و دین اسلام از تو جدا نخواهد شد وبه قبرت وسعت داده میشود ( و در فشار نیستی ) و در آن نور پاشیده میشود . " و فرشتهای دیگر ندا میدهد : " ای بندهی ایزد ! پدر و مادرت از تو راضی میشوند ، هر چند پیش از این بر تو خشمگین بودند . توبهی تو با این نماز ، سبب آمرزیدن پدر و مادر و نسلات میشود . در دنیا و آخرت ، وسعت رزق خواهی داشت . " و جبراییل ، علیه السلام ، ندا میدهد : " من همانام که به همراه فرشتهی مرگ خواهم آمد تا بر تو مدارا کند و میراندن ، آسیبی به تو نرساند . همانا ، روح از بدن تو به آرامی خارج خواهد شد . " . » .
گفتیم : « ای رسولالله ! اگر بندهای این نماز را در غیر این ماه انجام دهد باز هم از چنین فایدههایی بهره خواهد برد ؟ » . او ، علیه السلام ، گفت : « مانند آنچه وصف کردم ، [ او نیز بهره خواهد برد ] . همانا ، این نماز و خواص آن را هنگام معراج ، جبراییل به من یاد داد . » .
مرا هم در دعای خیرتان شریک کنید .
|