سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رؤیت هلال (جمعه 85/7/14 ساعت 3:24 صبح)

بسم الله الرحمان الرحیم .

[ یادداشت چهلم ]

1 ـ ماه مبارک رمضان را به همه تبریک می‌گویم . ان شاء الله که بتوانیم به لطف خود او که ما را به میهمانی‌اش دعوت کرده است ، از این سفره‌ی معنوی ، بهره‌ و توشه‌ی خوبی را برگیریم .

2 ـ یکی از موضوعات مهم در باره‌ی این ماه و همه‌ی ماه‌های قمری ، اثبات آغاز ماه جدید است . معمولا برای این کار به رؤیت هلال در شب اول هرماه می‌پردازند.

3 ـ در این چند سال اخیر ، در اعلام رؤیت هلال ماه مبارک رمضان و عید فطر ، ناسامانی‌هایی رخ داد و سبب رنجش مردم و ... گردید .

البته این ناسامانی‌ها ، مخصوص این سال‌ها نیست ، بلکه تا بوده ، این اختلاف‌ها بوده است . معروف است که در زمان یکی از شاهان قجر ، کار به جایی رسید که ملیجک دربار گفت : « اگر کار به همین منوال بگذرد ، اثری از ماه مبارک رمضان نخواهد ماند . » !

در کتاب‌ های تاریخی هم این اختلاف‌ها ثبت شده است .

4 ـ اما می‌توان کاری کرد که این اختلاف‌ها ، دیگر ادامه پیدا نکند . برای حل این مشکل ، دو راه می‌توان پیشنهاد کرد :

الف ) همان طور که خیلی از وقایع مهم و گاهی غیر مهم را تلویزیون مستقیما پخش می‌کند ، با هماهنگی سازمان هواشناسی و با استفاده از موقعیت جغرافیایی برخی از نقاط ایران می‌توان رؤیت هلال هر ماه را پخش کرد .

برای این کار در مناطقی که امکان رؤیت هلال ماه است ، گروهی متشکل از امام جمعه و معتمدان محل و واحد سیار سیما ، این رؤیت را گزارش کنند .

نکته ـ البته برای این‌که خرج آن در بیاید و صدا و سیما و دولت ضرری نبینند ، از پخش پیام‌های بازرگانی ، غفلت نشود !

5 ـ راه دیگر ، دنبال کردن ماه است و شناختن این که ماه در چه روزی ـ  یا به تعبیر قرآن ، در چه منزلی ـ است.

درست است که گاهی به دلیل ابر و غبار و کوتاهی افق ماه نو و ... نمی‌توان آغاز ماه را فهمید ، اما با دنبال کردن کیفیت ماه ، می‌توان به شماره‌ی روزها برد .

مهم‌ترین و شایدصریح‌ترین و آشکارترین منازل ماه ، منزل چهاردهم باشد . در شب چهاردهم ، ماه کامل می‌شود .

در روایات هم به این نکته اشاره شده است . اگر عمری بود و حوصله‌ای ، در یادداشت بعدی ، به آیات و روایات این موضوع اشاره خواهم کرد .

این چند سطر را نوشتم تا امسال هم از درک شب قدر ، یعنی شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان ، محروم نشویم .

ملتمس دعا

مرتضی اخوان





یادی از عارف بزرگ مرحوم نخودکی (دوشنبه 84/9/28 ساعت 1:9 صبح)

[ یادداشت سی و چهارم ]

بسم الله الرحمان الرحیم .

عارف بزرگ و کیمیای اهل نظر شیخ حسنعلی اصفهانی ( نخودکی ) در نیمه‌ی ماه ذوالقعده‌ی سال هزار و دویست و هفتاد و نه هجری قمری ، در اصفهان متولد شد .

پدر او ، ملاعلی اکبر ، فرزندش را از همان کودکی با راز و نیاز و ذکر خداوند آشنا ساخت و از هفت ساله‌گی تحت تعلیم و تربیت حاج محمدصادق تخت فولادی ـ  از عرفای بزرگ قرن سیزدهم که خود نیز شاگردی او را می‌کرد و زیر نظرش سیر و سلوک داشت ـ  قرار داد .

مرحوم آقای نخودکی از هفت ساله‌گی ، روزه‌های خود را به طور مرتب می‌گرفت . از سن دوازده تا پانزده ساله‌گی ، شب‌ها را نیز بیدار می‌ماند . از پانزده ساله‌گی تا پایان عمر ، هر ساله ، سه ماه رجب و  شعبان و رمضان را روزه می‌گرفت و شب‌ها را تا صبح به عبادت می‌گذراند .

استادش مرحوم تخت فولادی را در سنین نوجوانی از دست داد ، ولی از هدایت‌ها و دستگیری‌های او از راه مکاشفه و ... تا مدت‌ها بهره می‌برد .

وی ، از اصفهان به نجف رفت و پس از مدتی باز به اصفهان بازگشت . پس از ماجرایی که در اصفهان در رابطه با حاکم اصفهان برای او اتفاق افتاد ، به مشهد مهاجرت کرد . آن ماجرا ، شیرین و خواندنی است . می‌گویند ، پس از آن ماجرا ، حاکم اصفهان از  آزار دادن روحاینان پرهیز می‌کرد .

او ، مشهد ، هم‌چنان شب‌ها را عبادت می‌کرد و پس از طلوع آفتاب ، اندکی استراحت می‌کرد و سپس به طبابت و رفع گرفتاری‌های مردم ، بویژه مستمندان ، از طریق دعا و ختم می‌پرداخت .

با ورود ارتش روسیه به خراسان و اشغال مشهد مقدس و ایجاد مشکلات برای شیخ ، وی ، مدتی طولانی در روستای نخودک (حوالی شهر مشهد ) ، ساکن شد . از این رو او  به « نخودکی »‌ مشهور شد .

وی خلاصه‌ی برنامه‌ی سیر و سلوک را این‌چنین بیان می‌کند :‌ 

1 ـ‌ نماز های روزانه را در اول وقت خواندن

2 ـ حوایج مردم ، خصوصاً سادات را براورده کردن 

3 ـ تهجد و نماز شب خواندن

سرانجام روز هفدهم شعبان سال هزار و سیصد و شصت و یک هجری قمری ، در سن هشتاد و دو ساله‌گی ، به لقای الهی پر کشید .

برای شناختن بیش‌تر او ، به کتاب « نشان از بی‌نشان‌ها » نوشته‌ی فرزند عارف‌اش مراجعه کنید .

سلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیاً 





در باره‏ی پناهنده شدن یک سگ به حرم رضوی (سه شنبه 84/9/22 ساعت 12:45 صبح)

[ یادداشت سی و سوم ]‌

بسم الله الرحمان الرحیم .

چندی پیش ، برخی از رسانه‌ها ، خبر از پناه‌جستن سگی را به حرم امام رضا ، علیه السلام ، دادند . این خبر دهان به دهان گشت و همه از آن مطلع شدند .

گروهی آن را باور کردند و آن را یک امری ممکن و عادی دانستند و برخی به دیده‌ی شک نگریستند و آن را توطئه‌ای برای بازی با احساسات پاک مذهبی مردم و سوء استفاده‌ی مالی خواندند !

در این میان سایت « انتخاب » و روزنامه‌ی « جمهوری اسلامی » بیش‌ترین حساسیت را نسبت به این خبر نشان دادند . یکی ، آن را قبول کرده بود و دیگری ، آن را ساخته‌ی یک فرقه‌ی استعمارساخته خواند !

اطلاعیه‌ای که پس از مدتی از سوی روابط عمومی آستان قدس رضوی صادر شد ، هر چند همه‌ی ماجرا را تأیید نکرده بود و تنها اصل ماجرا را درست دانسته بود ، ولی به دلالت التزامی می‌فهماند که اخبار روزنامه‌ی « جمهوری اسلامی » ، درست نبوده است . در این اطلاعیه ، اشاره‌ای به دستگیری برخی از خادمان و ساخته‌گی بودن ماجرا نشده بود .

این جانب ، اصل خبر را از سایت « انتخاب » در وبلاگ‌ام آوردم . در این‌جا هم باز پاسخ سایت انتخاب را به روزنامه‌ی « جمهوری اسلامی » ـ همراه با ویرایش و حذف برخی از جملات ـ می‌آورم .

پیش از آن ، توجه شما را به این‌ نکته جلب می‌کنم که واقعی بودن این خبر ، نه بر شأن امام می‌افزاید ، و نه دروغ‌بودن آن ، چیزی از اصل امامت ایشان می‌کاهد ؛ زیرا ، امام ، امام همه‌ی مخلوقات است و همه از او بهره‌مند هستند و لطف و کرم آنان ، همه را در بر می‌گیرد ، نه تنها بخشی از آفریده‌گان را . آنان ،‌ علیهم السلام ، مظهر لطف ایزد‌ند و در عالم وجود چیزی نیست که مشمول لطف ایزد نباشد .

نیز این نکته را یادآوری می‌کنم که گروهی از خادمان آستان قدس رضوی ،‌ از روزنامه‌ی جمهوری اسلامی شکایت کرده‌اند .

نوشته‌ی زیر به قلم آقای سیدعلی سادات رضوی است .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

روزنامه « جمهوری اسلامی » روز یکشنبه  و نیز امروز ( سه‌شنبه ) درستون « جهت اطلاع » خود با جعل و درج خبر سراسر کذبی سعی کرده است خبر منتشر شده وسراسر واقعیت « خبرگزاری انتخاب » درمورد ماجرای ورود یک سگ به حرم مقدس حضرت ثامن الائمة النجبا سلطان سریر ارتضا الامام الرئوف ابالحسن علی بن موسی الرضا ، علیه الاف التحیة والثنا) رابه دور از واقع نشان دهد .

روزنامه‌ی «‌ جمهوری اسلامی » به انگیزه‌های نامعلومی ادعا کرده است ماجرای ورود سگ به حرم مطهر حضرت رضا ،‌ علیه اسلام ، نتیجه‌ی یک توطئه از پیش طراحی شده بوده که توسط  باندی مرکب از یک شیاد ودوتن از خادمان بزرگوار حریم رضوی به مرحله‌ی اجرا در آمده و آنان توانسته اند سگ را از درِ مربوط به بانوان وارد حرم امام رضا کنند و تا نزدیکی ضریح پیش ببرند .

به ادعای آقای مسیح مهاجری ، باند سودجو با فیلمبرداری از ماجرا و انتشار خبر و تهیه‌ی لوح فشرده و فروش آن ، قصد سودجویی داشته‌اند ، ولی این توطئه با دستگیری عوامل این باند خنثی شده است.

آقای مهاجری ، در آخر ، ضمن آن‌که از انعکاس این خبر در برخی مطبوعات ایران ابراز تاسف کرده و این قبیل رسانه‌ها را به عدم توجه به این نکته‌ی روشن  ـ به قول ایشان ـ  متهم ساخته که « توجه نکرده‌اند که سگ یک حیوان نجس‌العین است و حرم امامان معصوم یک مکان مقدس به شما می‌آید و دارای احکام شرعی خاص است . » !

از آن‌جا که «انتخاب» ، اولین رسانه‌ای بود که این خبر را منتشر و پیگیری کرد ، لازم می‌داند در مورد چند ادعای آقای مهاجری ، توضیحاتی‌ مختصر بدهد و تفصیل کلام را به بعد موکول کند .

1 ـ ادعاها ونیز تمامی خبر مندرج در روزنامه یاد شده ، از صدر تا ذیل ، سراسر دروغ و مبتنی بر دروغ و بافته‌های ذهنی بیمار است  که حاضراست برای اشباع و ارضای انگیزه‌های مشکوک  وبرخاسته از کیش شخصیت خود ، باجعل یک خبر سراسر کذب  وبه قیمت  ایجاد تردید وتخریب برج وباروی باورهای زلال مردمِ غیب‌باور وعاشق اهل‌بیت ، علیهم السلام ، اخبار خبرگزاری غیردولتی  وغیروابسته‌ی « انتخاب » را  غیر قابل اعتماد جلوه دهد .

« انتخاب» ضمن تاکید واصرار برصدق خبر خود خبر این روزنامه را از اساس تکذیب می‌کند وآن خبر رابه دلیل جعلی بودن وسراسر دروغ بودن و مشتمل بودن بر تهمت‌های ناروا  به آستان مقدس رضوی وخادمان شریف وبزرگوار آستان آن امام همام  قابل تعقیب کیفری می‌داند .

خوب است مردم شریف ، خود ، کذب این ادعاها را  از مسئولان گران‌ارج آستان قدس رضوی هم جویا شوند . « تا سیه روی شود هر که در او غش باشد .

از سوی دیگر ، خوب است  جناب مهاجری  یک بار هم راست بگویند و روشن کنند که افراد این باند شیاد چه کسانی بوده‌اند و بگویند ، این باند ـ  که ایشان مدعی دستگیری آنان شده ـ  از سوی چه ارگانی شناسایی و دستگیر شده اند ؟

آقای مهاجری در ادامه‌ی خبر ضمن اظهار تأسف از انتشار خبر در مطبوعات ، اظهار شگفتی می‌کند که چه‌گونه اقدام به انتشار این خبر کرده اند درحالی‌که سگ ، حیوان « نجس العین » است و حرم امامان معصوم مکان مقدس به شمار می‌آید و احکامی خاص دارد ؟

آقای مهاجری به جای پرده برداری از عمق دانش ومراتب فضل خود ، این راز را بگشایند که چه ارتباطی بین انتشار خبر پناه بردن یک سگ به آستان قدس رضوی و نجس‌العین‌بودن سگ و احکام خاص حرم  وجود  دارد ؟

اگر چنین خبری واقعیت دارد ـ که دارد ـ چرا به خاطر نجس‌العین‌بودن سگ ، اصحاب رسانه‌ها بایستی از درج خبر آن خودداری کنند؟

چرا کسی که مدعی  اطلاع از آموزه‌های دینی ، ‌مانند ولایتی تکوینی ائمه‌ی اطهار ، علیهم السلام ،‌ است ، چنین خبری را  آن قدر غیرممکن می‌داند که حاضر است برای تخطئه‌ی آن ، حتی به دروغ وتهمت ـ که از اکبر کبائر است  متوسل شود ؟

از سوی دیگر نگاهی کوتاه به احادیث نشان می‌دهد که  امامان معصوم ، علیهم السلام ، در  برخورد با حیوانات نیز از رأفت ویژه‌ای برخوردار بودند . در روایتی آمده است ، امام مجتبی ، علیه السلام ،  مشغول صرف غذا بودند و  سگی در کنارشان بود . امام ، یک لقمه خودشان میل می‌کردند و یک لقمه برای حیوان می‌انداختند . عرض شد : « ای پسر رسول‌خدا ! اجازه می‌دهید این سگ را از شما دور کنم ؟ »  . فرمودند : « او را به حال خود بگذار . من ، از خدای عز و جل ، حیا می‌کنم که جانداری مرا درحال غذا خوردن ببیند  ومن به او غذا ندهم ... » .

بنابراین ، هرچند سگ ، نجس‌العین است ، اما هیچ بعید نیست که برای عرض حاجت به آستان مقدس حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا ،  پناه آورده باشد ، همان گونه که آهویی چنین کرد و حضرت او را ضامن شد .

نگارنده ، خود ، چند سال پیش از پیروزی انقلاب ، با دو چشم خود ، شتری را دیدم که از دست سلاخ گریخته بود و پس از طی مسافتی ، خیابان به خیابان ، به حریم رضوی رسیده بود ، وارد صحن شد و مقابل پنجره فولاد زانو زد .

 متاسفانه آقای مهاجری ، به این همه دروغ وتهمت هم قناعت نکرد ، و امروز هم با جعل خبر کذب و ایراد تهمت ناروای دیگری ، به این بازی ادامه داد و مجددا در همین ستون ، از دخالت عوامل یک فرقه‌ی استعمار ساخته درپشت این ماجرا پرده برداشت !





خبری شگفت : پناه‏جویی یک سگ به حرم امام رضا ،‏علیه السلام . (یکشنبه 84/8/29 ساعت 10:18 عصر)

‍[ یادداشت سی و دوم ]

بسم الله الرحمان الرحیم .

خبرگزاری انتخاب ( 28 آبان 1384 ) : ماجرای شگفت انگیز ورود یک سگ گله و غیر ولگرد به حریم مقدس ثامن الحجج درروزهای میانی هفته‌ی گذشته ، زائران حرم امام رضا (ع) را که مشغول زیارت در پایین پای مبارک بودند ، شگفت‌زده کرد .

به گزارش خبرنگار خبرگزاری « انتخاب » از مشهد ، به نقل از شاهدان عینی و فیلم و عکس تهیه شده توسط دوربین‌های مداربسته‌ی حرم ، در روزهای میانی هفته‌ی گذشته ، زائران حرم امام رضا (ع) ناگهان با سگ سفیدی مواجه شدند که تا چند متری ضریح مطهر ،  پیش آمده و به صورت ویژه‌ای ، سرش را درست مقابل پایین پای مبارک روی زمین گذاشته و با صداهای عجیب ، گریه می‌کرد .

بنابراین گزارش ، پس از آن‌که یکی از دربانان با سگی مواجه شد که بدون سر و صدا و سری پایین افتاده ،  قصد ورود به حرم رضوی را داشت ، از ورود او به حرم جلوگیری می‌کند .

خود دربان در این مورد به « انتخاب » می‌گوید : « باورم نمی شد که این سگ به این‌جا آمده و با هیچ مانعی رو به رو نشده است ! سگ ،  وقتی به طرف من آمد ، به شکل آرامی و فقط با کلمه‌ی "برو" ، سرش را برگرداند و بدون مقاومت ، از آن‌جا دور شد . » .

سگ یاد شده ، این بار با ورود به پارکینگ ویژه ، وارد محوطه می‌شود و با مخفی‌کردن خود در کنار یک کمپرسی حامل سنگ ـ آن‌طور که در تصاویر دوربین مدار بسته دیده شده ـ خود را به صحن‌ آزادی می‌رساند .

این سگ ، با ورود به داخل صحن ، به هیچ وجه از روی فرش‌ها عبور نمی کند و به شکل شگفت‌آور پشت به ضریح نمی کند و تا دو یا سه متری ضریح مطهر پیش می‌رود .

این سگ ، در دو یا سه متری ضریح ، زانو می‌زند و سرش را به سنگ‌های حرم می‌چسباند و با درآوردن صداهای عجیب ، شروع به نوعی گریه می‌کند . گروهی از خدامان ، که پس از مدتی در اطراف این سگ حلقه می‌زنند ، سر آن را خیس از اشک می‌بینند .

خدام ، پارچه‌ای را روی گردن سگ می‌اندازند و با پهن‌کردن پارچه‌ای برزنتی ، از سگ می خواهند که روی برزنت برود . سگ نیز به آرامی روی پارچه می‌نشیند و اجازه می‌دهد که خدام شگفت زده ، او را به داخل صحن هدایت کنند .

بنا بر گزارش خبرنگار خبرگزاری « انتخاب » ، سگ یاد شده ، به دستور مقامات ، برای نگهداری ، به مزرعه‌ی ویژه‌ی آستان قدس رضوی منتقل شد .

خبرنگار ما اضافه می‌کند ، ماجرای شگفت‌انگیز این سگ ، چند روزی است که بحث داغ مردم و زائران حرم امام رضا (ع) است .

« انتخاب » ، طی چند روز آینده ، اخبار بیش‌تری را منتشر خواهد کرد .





راه حلی برای وحدت رویه در اعلام حلول ماه (جمعه 84/8/13 ساعت 2:21 صبح)

بسم الله الرحمان الرحیم .

[ یادداشت سی و یکم ]

عید سعید فطر را تبریک می‌گویم . ان شاء الله ، در این عید بزرگ ، جایزه‌ی بزرگی را پس از یک ماه روزه‌داری ، از ایزد بسیار مهربان و بخشاینده دریافت کنیم .

متأسفانه ، امسال هم مانند سال‌های گذشته ، در اعلام عید فطر ، میان مراجع بزرگوار ، اختلاف شد و برخی پنج‌شنبه را عید گرفتند و برخی جمعه را .

سبب این اختلاف ، هر چه باشد ، برای مردم آزار دهنده است . برخی ، روزه‌شان را افطار کردند ،‌ اما نه از روی خاطری آسوده ؛‌ زیرا ، در ذهن‌شان بود که نکند امروز عید نباشد . گروهی نیز روزه‌شان را نگه داشتند ،‌ اما با این فکر که نکند امروز عید باشد و آنان ، ناخواسته ، مرتکب گناه شده باشند . هردو گروه ، به تقوای مراجع‌شان استناد می‌کردند و می‌گفتند : « آنان ، صاحب تقوایند . بی‌خود که حرف نمی‌زنند . » .

اساس این اختلاف ، در بینش فقهی آن عزیزان است . امید آن‌که ، آنان در جلسه‌های مشترکی ، به یک مبنا برسند و در اعلام آغاز ماه مبارک رمضان و پایان آن ، وحدت سخن داشته باشند .

آنانی که مبنای فقهی‌شان ،‌ دیدن ماه است ، باز ممکن است که در اعلام ماه ، با هم اختلاف کنند ؛ زیرا ، گروهی‌شان ، با اعلام جمعی مثلاً پنجاه نفره ، حلول ماه برای‌شان ثابت می‌شود ، ولی بعضی‌هاشان نه .  

برای رفع اختلاف این گروه از فقیهان ، پیشنهاد می‌کنم ، همان طور که مراسم فوتبال یا ... به طور مستقیم پخش می‌شود ، حلول هلال ، در هر ماه ، به طور زنده از سیمای جمهوری اسلامی پخش شود تا دیگر شبهه‌ای باقی نماند .





روز قدس (جمعه 84/8/6 ساعت 3:37 صبح)

بسم الله الرحمان الرحیم .

[ یادداشت سی‌ام ]

فردا روز قدس است . روز فریاد از جدایی پاره‌ی تن اسلام است . چند ده سال پیش از این ، فکر تشکیل دولتی صهیونیستی پیدا شد . از میان چند مکان پیشنهادی ، فلسطین انتخاب شد و خنجر داوود نشان ! به پیکره‌ی فرتوت کشورهای اسلامی فرو آمد و زخمی ناکار بر او نشاند .

 چرا این مکان انتخاب شد ؟ در این باره به درستی نمی‌توان سخنی گفت و تحلیلی داشت . آیا اروپا می‌خواست از شر یهودیان راحت شود ، از این رو آنان را به خاورمیانه تبعید کرد ؟ آیا در انتخاب خاورمیانه ، خود یهود سیاسی نقش داشت ؟ آیا آنان به دنبال جای دیگری بودند و شرایط ، آنان را به این‌جا آورد ؟ آیا دولت انگلستان ، در آن زمان ، دست‌نشانده‌ی یهود سیاسی بود ؟ نقش دولت روسیه در این باره چیست ؟ آیا آنان آمده‌اند که خار راه کشورهای اسلامی باشند ؟ آیا اگر در اروپا و روسیه مانده‌ بودند ، به این هدف ، آسان‌تر نمی‌رسیدند ؟ آیا آنان برای فرار از ظلم اروپاییان و پناه‌جستن به سوی کشور‌های آمده‌اند ؟

در پاسخ این پرسش‌ها و پرسش‌های مانند آن ، پاسخ‌هایی داده شده است ، اما به عقیده‌ی من ، آن‌ها ، همه‌ی واقعیت نیست . آیا یهود سیاسی نمی‌دانست که در فلسطین روی خوش نخواهید دید و جنگ‌ها در پیش خواهد داشت و با مقاومت‌های مردمی رو به رو خواهد شد ؟ آن زمان ، زمانی بود که استعمار پیر انگلیس ـ که در آن وقت ، خورشید در سرزمین‌هایش ! غروب نمی‌کرد ـ یک به یک از استعمار علنی کشورها دست می‌کشید و دایره‌ی مستعمرات‌اش ، کوچک و کوچک‌تر می‌شد . پس آنان به چشم خود می‌دیدند که غول آن روز دارد از پا درمی‌آید .

قوم یهود ، به ترسو‌بودن مشهورند و جان را به خطر نمی‌اندازند . آیا نخواندید که به حضرت موسی ، علیه السلام ، گفتند : « تو و خدایت بروید و جنگ کنید ، وقتی پیروز شدید ، ما خواهیم آمد . » ؟ آنان ،‌ با همه‌ی معجزاتی که دیدند و با همه‌ی زوری که بالای سرشان بود و با وجود سال‌ها آواره‌گی ، حاضر به یاری پیامبر خود نشدند ، حال چه طور شده است که بیش از پنجاه سال برای یک وطن فرضی ، این همه درگیری و جنگ را پذیرفته‌اند ؟

ویژه‌گی اساسی یهود ، جان‌دوستی است . ایزد ، تبارک و تعالی ، به آنان خطاب می‌کند : «‌ اگر در ادعای خود راست‌گویید ، آرزوی مرگ کنید . » .

قوم یهود ، رفاه‌طلب است . از این رو ، به شغل‌هایی می‌پردازد که زحمت زیادی نخواهد . حال چه شده بود که آنان که به ارض موعود آمده بودند ، آن‌چنان کلنگ می‌زدند و سرزمین مقدس ! خود را بنیاد می‌گذاردند ؟

آیا آنان ، واقعاً ، یهودی‌اند ؟

آی مردم !

مردی دارد زیر شکنجه‌ی یهودیان سیاسی جان می‌دهد

جوانی ، در خیابان ، بی‌گناه ، تکه تکه می‌شود

کودکی ، نشکفته ، لگدمال شده است

پدری ، رانده می‌شود

مادری می‌بیند و تنها ، می‌تواند ضجه ب‌زند

همسری دارد اسیر شدن شوهرش را می‌بیند

شوهری ، رسوا شدن زن‌اش را می‌نگرد

...

کوچک‌ترین کار ما ، در وضعیت کنونی ،‌ یک مبارزه‌ی سیاسی است . راهپیمایی روز قدس ، یک مبارزه‌ی مستمر سیاسی است که به بار خواهد نشست . فلسطینیان ،‌ مقاومت می‌کنند ،‌ ما هم بگوییم و بگوییم و بگوییم و خسته هم نشویم . بهترین دلیل برای مفید بودن این راهپیمایی‌ها ، خشم یهودیان سیاسی از این حرکت است . نمی‌بینید که با نزدیک‌شدن روز قدس ، صهیونیست‌ها ، بر خشونت خود می‌افزایند ؟ پس آنان که روز قدس را بیهوده می‌دانند ،‌ به خطا می‌روند .





دستوری برای تهذیب نفس در شب قدر (چهارشنبه 84/8/4 ساعت 2:0 صبح)

[‌یادداشت بیست و نهم ]

بسم الله الرحمان الرحیم .

امشب ، یعنی شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان ، به یقین شب قدر است . در شب قدر ، مطابق روایات ، سرنوشت انسان رقم می‌خورد .

برای این شب ، دستورهای عمومی و خصوصی فراوانی از سوی حضرات معصوم ، علیهم السلام ، بی‌واسطه و در قالب حدیث و یا باواسطه‌ و از طریق عالمان دینی و عارفان واصل ، صادر شده است . پس نباید گمان کرد که دستورهای اولیای الهی ،  از نزد خودشان است و آن‌ها را سبک شمرد !

یکی از کسانی که به لطف الهی و د رپرتو همت‌ بالایش ،‌ اینک شاهباز آسمان عرفان است ، حضرت آیةالله حسن‌زاده آملی ، حفظه الله تعالی ، است . حضرت ایشان ، تاکنون ، دست بسیاری را گرفته‌اند به مقصد رسانده‌اند .

یکی از دستورهایی که ایشان برای تهذیب نفس داده‌اند ، مربوط به شب قدر است. آن حضرت ، در کتاب گران‌سنگ هزار و یک کلمه ، در نکته‌ی هفتصد و نود و دو ، آورده‌اند :

یکی از مشایخ‌ام ، رضوان‌الله تعالی علیهم ، از شیخ خود این دستور را حکایت فرمود که هرکس در شب بیست و سوم از ماه مبارک رمضان ، به عدد طیهار ( 225 بار )‌ در سجده بگوید : «‌ یا طُهْرُ یا طاهرُ یا طَهورُ یا طَیهورُ یا طَیهارُ » ، ملائکه بر او فرو می‌آیند و او را از خباثت‌های باطنی و روحی ، پاک می‌کنند .

ایشان در ذیل این دستور ، به دو نکته اشاره می‌کنند :

1 ـ این دستور ، بسیار مجرب است .

2 ـ به معنای فرو‌آمدن فرشته‌گان باید توجه شود .

تذکر ـ‌ یکی از دوستان ، که ایزد او را از آفات مادی و معنوی حفظ کند ، این دستور را انجام داد . او ، فرشته‌گان را دید که از آسمان ، سطل سطل ، آب می‌آورند و بر او می‌ریزند . آب‌هایی که بارهای نخست ، از بدن او جدا می‌شد ، چرک و سیاه بود . کم کم ، رنگ آن آب‌های جدا شده ، روشن و روشن‌تر ‌شد تا این‌که آخرین آب ، از چرک و کثافت ، خالی بود .

2 ـ این واقعه را آوردم تا بر انجام‌دادن این دستور ، بیش‌تر مشتاق شوی . البته باید این نکته را دانست که آن‌که چشم دل‌اش بینا است ، این واقعه را خواهد دید .

3 ـ اگر به سجده‌ی طولانی ،‌ عادت نداری ، می‌توانی در حالی که نشسته‌ای ، مقداری سر را به نیت سجده خم کنی و این ذکر را بگویی .

نیز می‌توانی ، چشم‌ها را به نیت سجده ، ببندی و ذکر بالا را بگویی .

4 ـ همه‌ی بخش‌های این ذکر ، نام‌های نیک ایزد است . همه‌ی آن‌ها ، با شدت و ضعف‌شان در مبالغه ، به معنای «‌ پاک » و « بسیار پاک »‌ است . 





آراز ... شب قدر ... امام علی ، علیه السلام . (دوشنبه 84/8/2 ساعت 7:24 عصر)

بسم الله الرحمان الرحیم .

[یادداشت بیست و هشتم ]

پارسال در چنین روزهایی ، در بخش حوادث برخی از روزنامه‌ها ،‌ خبری آمد که با وجود سرشار بودن از دنیایی معرفت ، خیلی‌ از ما از کنار آن بدون توجه گذشتیم . ایزد تبارک و تعالی ، اسباب هدایت را ،‌ آن به آن ، جلوی چشمان ما قرار می‌دهد ، اما افسوس از خیره‌گی ما و زرنگی ابلیس !

 خبر این است : « نجات معجزه‌آسای کودک سه ساله از مرگ » !

شرح این واقعه چنین است : شب احیا است . کودکی در خانه‌شان ـ در طبقه‌ی سوم یک ساختمان ـ در نزدیک پنجره‌ی باز ،‌ مشغول بازی است . او آن‌قدر در دنیایش غرق است که نمی‌فهمد بر لبه‌ی پنجره است ! یک حرکتِ دیگر و ...

فریاد پدر و مادر بلند می‌شود ! چه کنند که یقین داشته باشند تا لحظاتی دیگر بچه‌شان را سالم درآغوش می‌گیرند ؟ ... ندای « یا علی !‌ » خانه را عطر‌آگین می‌کند !

کودک می‌افتد . پدر و مادر ، هراسان و گیج ، به طرف خیابان می‌دوند ! از پله‌ها چه‌گونه پایین می‌آیند ؟ من نمی‌دانم ،‌ اما یقین دارم ،‌ پای آنان هیچ پله‌ای را لگد نکرد !

آنان خود را در خیابان می‌بینند . در چشمان‌شان ،  « نگرانی » منزل کرده است ! شاید آرزو کردند ای کاش چشمی نداشتند !

چشم‌شان ، می‌بیند و نمی‌بیند ! تار ِتار است ! سریع و تند آمدند ،‌ اما حالا که به خیابان رسیده‌اند ، دیگر توان حرکت ندارند ! او ، زنده است ؟‌ تاکنون کدام سنگ‌فرش پیاده‌رو سر آشتی با کودکی را داشته است ؟ یا علی ! مددی ...

کـودک بلنـد می‌شـود ! بـه سوی پـدر و مـادرِ بهت‌زده می‌آید ! در آغوش آنان جای می‌گیرد ! بغض می‌ترکد !‌ راه گلو باز می‌شود !‌ آراز ! ... مامان ! ... بابا ! ...

پزشکـان جـز خراش کوچکی بر روی ران راست کـودک ،‌ چیزی نمی‌بینند ! کودک سالم  است ! ... آراز ! برو و بازی ناتمام‌ات را تمام کن ،‌ اما این بار نه لبه‌ی پنجره !

خانواده‌ی آراز ،‌ از اقلیت‌های مذهبی در تهران هستند ،‌ اما علاقه‌ی خاصی به حضرت امیرالمؤمنین ، علیه السلام ، دارند ! هر سال در شب‌های احیا ، نذری می‌دهند !

آنان ،‌ نجات فرزندشان را از حضرت امیر ،‌ علیه السلام ، می‌دانند !

ای کاش آراز کوچولو ،‌ می‌توانست بگوید ،‌ در لحظه‌ی سقوط ،‌ چه دیده است ! علی را ! دستان مهربان علی را !‌ شانه‌های پینه‌بسته‌ی علی ! چونان طفلان دل‌پاک کوفه !

تاریـخ ، از یاری حضرات معصوم ، علیه السـلام ،‌ به معتقدان دیگر ادیان ، فراوان دیده است ! ای کاش ، صاحب‌قلمی دل‌سوخته ،‌ آن‌ها را جمع کند و پیش چشمان خلائق نهد ! الهی ! آمین !

با خود حدیث نفْس می‌کنم که اگر منش معصومان ،‌ علیه السلام ،‌ حتی دست‌گیری از پیروان دیگر مذاهب است ،‌ پس چرا برخی در این جناح و آن جناح ،‌ چشم دیدن دیگری را ندارند و ... ؟

سالگرد شهادت حضرت وصی ، علیه السلام ، را تعزیت می‌گویم .





نماز توبه (یکشنبه 84/8/1 ساعت 11:53 عصر)

بسم الله الرحمان الرحیم .

[ یادداشت بیست و هفتم ]

یکی از اعمال مهم شب قدر ،‌ استغفار و توبه است . از بهترین اعمال برای توبه و استغفار ، نمازی است که حضرت رسو‌ل‌الله ، صلی الله علیه و آله ،‌ بیان فرموده است . این نماز هرچند برای یک‌شنبه‌ی مـاه ذو‌القعـده وارد شده است ، اما مطابق همین روایت ، می‌توان آن را هر زمان که خواستیم ، انجام دهیم . این نماز اثری عجیب در توبه دارد . متن و ترجمه‌ی روایت ، به نقل از کتاب شریف اقبال الاعمال ، چنین است :

فصل 4 ـ  فیما نذکره من مّا یعمل فی یوم الاحد من الشّهر المذکور و ما فیه من الفضل المذخور . وجدنا ذلک بخطّ الشیخ علی بن یحیى الخیّاط ، رحمه اللّه ، و غیره فی کتب أصحابنا الامامیّة .

و قد روینا عنه کلّما رواه . و خطّه عندنا بذلک فی اجازة تاریخها شهر ربیع الأوّل سنة تسع و ستّمائة . فقال ما هذا لفظه :

روى أحمد بن عبد اللّه ، عن منصور بن عبد الحمید ، عن أبی امامة ، عن انس بن مالک ، قال : خرج رسول اللّه ، صلّى اللّه علیه و آله ، یوم الأحد فی شهر ذی‌القعدة ، فقال: « یا أیّها النّاس ! من کان منکم یرید التّوبة؟ » . قلنا : « کلّنا نرید التوبة یا رسول اللّه . » . فقال ، علیه السلام :  « اغتسلوا و توضّؤوا و صلّوا اربع رکعات و اقرؤوا فی کلّ رکعة فاتحة الکتاب مرّة و " قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ " ثلاث مرّات و المِعوَذتَین مرة، ثمّ استغفروا سبعین مرّة ، ثمّ اختموا بـ " لا حول و لاقوّة الا باللّه العلی العظیم " ، ثم قولوا : " یا عَزِیـزُ یا غَفَّـارُ !  اغْفِـرْ لِی ذُنـُوبِی وَ ذُنـُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ فَانَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ الا انْتَ . " . »‌ .

ثم قال ، علیه السلام :  « ما من عبد من امّتی فعل هذا الا نودی من السّماء : " یا عبد اللّه ! استأنف العمل فانّک مقبول التّوبة مغفور الذنب . " و ینادی ملک من تحت العرش: « أیّها العبد ! بورک علیک و على أهلک و ذریتک . " و ینادی مناد آخر: " أیّها العبد ! ترضى خصماؤک یوم القیامة . " و ینادی ملک آخر : " أیّها العبد تموت على الایمان و لا یسلب منک الدّین و یفسح فی قبرک و ینوّر فیه . "  و ینادی مناد آخر: " أیّها العبد ! یرضى أبواک و ان کانا ساخطین، و غفر لابویک ذلک و لذرّیتک و أنت فی سعة من الرّزق فی الدنیا و الآخرة . " و ینادی جبرئیل ، علیه السلام : " انا الّذی آتیک مع ملک الموت ان یرفق بک و لا‌یخدشک اثر الموت، انّما تخرج الروح من جسدک سلا . " . » .

قلنـا : « یا رسول اللّه ! لو انّ عبدا یقول فی غیر الشهر؟ » .  فقال ، علیه السلام : « مثل ما وصفت . و انّما علّمنی جبرئیل علیه السلام هذه الکلمات ایام أسری بی . » .

فصل چهارم ـ در باره‌ی دستوری است که در یک‌شنبه‌ی این ماه [ ذوالقعده ] انجام می‌گیرد . در این دستور ، فضل بزرگی نهفته است .  

به خط شیخ علی بن یحیی خیاط ، رحمه‌ الله ، و دیگران ، در کتاب‌های اصحاب امامی ما ، این دستور را یافتم .

هر آن‌چه او نقل می‌کند ، ما از او نقل می‌کنیم . خط او در باره‌ی نقل روایت از طریق او ، در اجازه‌ای که در ماه ربیع‌الاول سال ششصد و نه داده است ، نزد ما موجود است .  عین سخن او در باره‌ی عمل این روز ، چنین است : 

احمد بن عبدالله ، از منصور بن عبدالحمید ، از ابوامامه ، از انس بن مالک ، روایت کرد که او گفت :

رسول‌الله ، صلی الله علیه و آله ، در روز یک‌شنبه‌ای از ماه ذوالقعده از منزل خارج شد و به میان اصحاب آمد و گفت : « ای مردمان ! چه کسی از شما ، می خواهد توبه کند ؟ » . گفتیم : « ای رسول‌الله ! همه‌ی ما می‌خواهیم توبه کنیم . » . او ، علیه السلام ، گفت : « غسل کنید و وضو بگیرید و چهـار رکعت نماز [ دو تا دو رکعتی ] بخوانیـد . در هر رکعت ، یک بـار فاتحةالکتاب ،  و " قل هو الله احد " را سه بار ، و " قل اعوذ برب الفلق " و "‌ قل اعوذ بر الناس " را هر کدام یک بار بخوانید .

[ در پایان دو رکعت دوم ] سپس هفتاد بار " استغفر الله ربی و اتوب الیه " بگویید . سپس استغفار را با ذکر " لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم " پایان دهید .

سپس بگویید : " یا عَزِیزُ یا غَفَّارُ، اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ فَانَّهُ لا‌یَغْفِرُ الذُّنُوبَ الا انْتَ " ؛ ای عزیز ! ای غفار ! گناهان من و گناهان همه‌ی مردان و زنان مؤمن را بیامرز ؛ که تنها تویی که گناهان را می‌آمرزی . » .

سپس او ، علیه السلام ، گفت : « هیچ بنده‌‌خدایی از امت من نیست که این نماز را بخواند مگر این‌که از آسمان ندا داده شود که : " ای بنده‌ی ایزد ! کردارت را از نو آغاز کن که توبه‌ات پذیرفته شد و گناه‌ات آمرزیده شد . " و فرشته‌ای از زیر عرش ندا می‌کند : " ای بنده‌ی ایزد ! به تو وخاندان و نسل‌ات ، برکت داده شد . " و فرشته‌ی دیگری ندا می‌دهد : ای بنده‌ی ایزد ! دادخواهان از تو ، در روز قیامت ، از تو راضی خواهند شد .  " و فرشته‌ی دیگری ندا می‌دهد : " ای بنده‌ی ایزد !  با ایمان می‌میری و دین اسلام از تو جدا نخواهد شد وبه قبرت وسعت داده می‌شود (‌ و در فشار نیستی ) و در آن نور پاشیده می‌شود . "  و فرشته‌ای دیگر ندا می‌دهد : " ای بنده‌ی ایزد ! پدر و مادرت از تو راضی می‌شوند ، هر چند پیش از این بر تو خشم‌گین بودند . توبه‌ی تو با این نماز ، سبب آمرزیدن پدر و مادر و نسل‌ات می‌شود . در دنیا و آخرت ، وسعت رزق خواهی داشت . " و جبراییل ، علیه السلام ، ندا می‌دهد : " من همان‌ام که به همراه فرشته‌ی مرگ خواهم آمد تا بر تو مدارا کند و میراندن ، آسیبی به تو نرساند . همانا ، روح از بدن تو به آرامی خارج خواهد شد . " . » .  

گفتیم : « ای رسول‌الله ! اگر بنده‌ای این نماز را در غیر این ماه انجام دهد باز هم از چنین فایده‌هایی بهره خواهد برد ؟ » . او ، علیه السلام ، گفت : « مانند آن‌چه وصف کردم ، [ او نیز بهره خواهد برد ] . همانا ، این نماز و خواص آن را هنگام معراج ، جبراییل به من یاد داد . » .  

مرا هم در دعای خیرتان شریک کنید .





روزه‌ی کلّه‌گنجشکی (یکشنبه 84/8/1 ساعت 2:3 صبح)

بسم الله الرحمان الرحیم .

[ یادداشت بیست و ششم ]

روزه‌ی کلّه‌گنجشکی

می‌گفت : دوازده‌ ساله بودم که روزه می‌گرفتم . هر چه مادرم حرص می‌خورد که « پسر جان ! خدا به تو واجب نکرده است . » ، به خرج‌ام نمی رفت . از روزه‌ی کله‌گنجشکی هم احساس کسر شأن می‌کردم . به مادرم می‌گفتم : « از گنجشک خوش‌ام می‌آید ، اما از کله‌اش به خاطر این‌که معادل روزه‌ی ناقص است ، نه . » .

باز می‌گفت : « یادم نمی‌آید تا به حال روزه‌ خورده باشم . حتی آن‌قدر خوش اقبال بودم که در ماه رمضان ، مریضی به سراغ‌ام نمی‌آمد تا مجبور شوم روزه نگیرم . » ...

در پادگان دو کوهه دیده‌ بودم‌اش . هوا‌ی آن‌جا بد جوری گرم بود ، اما او صبورانه روزه می‌گرفت . یادم هست که خیلی از روزهای ماه رجب و شعبان را روزه بود . اما ...

چند سالی است که دیگر روزه نمی‌گیرد ! دَم افطار ،  خوراک‌ او ، اشک‌اش است ! سر سفره ، همه غذا می‌خورند و او غصه ! پزشکان گفته‌اند ، نباید روزه بگیرد . یک روز به سخن آنان گوش نکرد . حال‌اش خراب شد و راهی بیمارستان گشت .

می گوید : «‌ خدا را شکر می کنم که جانباز شیمیایی‌ام ، اما نمی‌شد که خدا مرا با روزه‌نگرفتن امتحان نمی‌کرد ؟ » .

دَم سفره‌ی افطار به دخترش می‌گوید : زهرا ! دخترم ! یک دعای کوچک برای بابا بکن . بگو : «‌ خدایا ! یک روز ،‌ تنها برای یک روز ، کاری کن که بابا بتواند روزه‌ی کله‌گنجشکی بگیرد . » !

[ روزنامه‌ی جام جم 4، / 8 / 1383 ، ص 1 ( با کمی تغییر ) ]  

در این شب‌های قدر ، جانبازان و معلولان و بیماران را از دعای خیر خودمان محروم نکنیم .

ایزدا !‌ همه‌ی بیماران اسلام را شفای عاجل و کامل عنایت بفرما ! به حق رسول‌الله و اهل‌بیت‌اش ، سلامک و صلواتک علیهم .





   1   2      >
 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 5 بازدید
    بازدید دیروز: 0
    کل بازدیدها: 90496 بازدید
  • درباره من
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  •