[ یادداشت دوازدهم ]
مامنامه
پارسیشدهای
از
« التعریفبوجوبحقالوالدین »
[ بخش دوم ]
ای فرزندم! بدان که خداوند جلّجلاله، نیاز تو به پدر و مادر را میدانست، لذا برای تو در نزد آنان، چنان منزلتی را قرار داد که به سفارشی ـ زبانی و کتبی ـ دربارهات نیازی نشد و از طرف دیگر بینیازی آن دو به تو را میدید، لذا در بارهی آن دو، به تو سفارش مؤکّد کرد.
در حدیثی، برای ما چنین نقل شده است:
زیدبن علیّبن الحسین ، علیهمالسلام ، قال لولده یحیی: « یابُنَی! إنّالله تعالی لمْ یرضک لی فأوصاک بی و رضینی لک فلمْ یوصنی بک » ؛ زیدبن علی بن حسین ، علیهمالسلام ، به فرزندش، یحیی، گفت: « ای پسرکم! ایزد تعالی، تو را برای من اهلِ وفا قرار نداده ، پس دربارهی من به تو سفارش کرده است و چون مرا برای تو اهلِ مهر و عطوفت قرار داده ، پس در بارهات، به من سفارش نکرده است. » . [ عیون الأخبار دینوری، ج3، ص105 ]
پسرم! - که خداوند موفّقات دارد!- فرق بین این دو رتبه را بشناس و با عقلات تفاوت بین این دو منزلت را درک کن، که وجوب حق والدین را مییابی.
آنگاه به عقلات و بدیهی بودن و جوب شکر منعم رجوع کن و بنگر آیا از افراد بشر کسی هست که نعمتاش برتو، از پدر و مادرت، بیشتر و سپاس و نیکی تو برای آن دو مقدّمتر باشد!
بدان! که سپاسگزاری، تنها، اعتراف به نعمت نیست، بلکه آن، اعتراف به نعمتِ همراه با تعظیمِ نعمت دهنده است.
حال، اگر به خود اجازه میدهی که حق آن دو را پایمال کنی و در ادای حقّشان کوتاهی ورزی، آیا میپسندی که فرزندت همان کند که تو با پدر و مادرت کردی؟!
آیا به تو، این سخن رسولالله ، صلی الله وعلیه وآله ، نرسیده است که:
« برّوا آباءکم تبرّکم أبناؤکم! و عفّوا تعفّ نساؤکم! پدران خود را گرامی بدارید، پسرانتان شما را گرامی میدارند! عفّت ورزید، زنانتان نیز عفت خواهند ورزید. [خصال صدوق، ص44، بابالإثنین، ح75 ]
پسرکم! آیاتی را که ایزد یادت داده، بخوان! و در کتاب تبیان ایزدی تأمّل کن! [ببین و بفهم که چهگونه] ایزد، سبحانه و تعالی [اطاعت] والدین را قرین [اطاعت] خویش ، و یاد آن دو را به دنبال یاد خود آورده و سپاس از آن دو را تابعی از سپاسگزاری نسبت به خودش قرار داده است!
ایزد، سبحانه، فرموده:
« و وصیّنا الإنسانَ بوالدیه حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً علی و هنٍ و فِصالُه فی عامین أنِاشْکُرْلی ولوالدیک إلی المصیر» ؛ و آدمی را دربارهی پدر و مادرش سفارش کردیم ـ مادرش او را با ضعف روز افزون باردار بود [و شیر دادن] و از شیر گرفتن او، دو سال است ـ که برای من و پدر و مادرت سپاس بگزار! بازگشت [همه] تنها به سوی من است. [31(لقمان):14 ]
آنگاه تو را به رأفت نسبت به آن دو و دلْ سوزی بر آن دو و فروتنی در برابر آن دو ، امر کرد و تو را خبر داد که او، پیشتر نیز به این مطالب فرمان داده و در مقتضای حکم خود آن را واجب کرده و آن را همْپای توحید و کنار لزوم عبادت شدناش قرار داده است.
ایزد تعالی فرموده است:
« وقضی ربُّک ألاّ تعبدوا إلاّ إیّاه و بالوالدین إحساناً إمّا یَبْلُغَنَّ عندک الکِبَرَ أحدُهما أو کِلاهما فلا تقل لهما أُفٍ ولا تَنْهَرْهما و قلْ لهما قولاً کریما . واخْفِضْ لهما جناحَالذلّ من الرحمة و قلْ ربِّ ارْحَمْهما کما رَبَّیانی صغیراً » ؛ و پروردگار تو، حکم کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر خود احسان کنید! اگر یکی از آن دو یا هر دو، در کنار تو به سالخوردهگی رسیدند به آن دو اُف ( = از دست شما خسته شدهام ) مگو و به آن دو پرخاش مکن و با آن دو سخنی شایسته بگو! و از سر مهربانی، بال فروتنی برای آن دو بگستر و بگو: « پروردگارا! آن دو را رحمت کن چنان که مرا در خُردی ( با همهی زحمتی که من برای آن دو داشتم ، با مهربانی ) پروردند! » .
انسـان بصیر و آشنـای بـا زبـان عـربی، از فحـوای این قسمت از سخـن ایزدِ سبحـان که « فلاتقل لهما أُف » میفهمد که او با این کلام، از هر ناراحتی بیش از آن نهی کرده است. اگر زشتی کاری، از اُف گفتن کمتر بود، به یقین، خداوند، آن را برای نهی کردن در کلاماش میآورد تا از فحوای خطاب، از روی عادت اهل زبان در فصاحت و بلاغت، دانسته شود که یاد کردن از موضوع کوچکتر و کمتر ، به دلیل اختصاص به همان مورد نیست، بلکه آن و بالاتر از آن را هم شامل میشود.
[به عبارت دیگر] برای مبالغه کردن در نهی از هر کار پلیدی، کمترین چیز را نفی میکنند. مثلاً اگر گویندهای بگوید: « حبهای از مالات را ضایع نکن! » ، میفهمیم که او از تضییع مال، چهکم و چه زیاد، نهی کرده است و این که « حبهای از مال » را آورده، برای مبالغه و تأکید در نهی از ضایع کردن بیش از آن مقدار است.
روایت شده است که:
أنَّ الإمامالصادق ، علیهالسلام ، سُئل عن هذهالآیة. فقیل [له]: ماهذا الإحسان فی قوله تعالی « و بالوالدین إحساناً » ؟ فقال: هو أنْ تُحْسِنَ صحبتهما و لا تکلّفهما أنْ یسألاکَ ممّا یحتاجان إلیه شیئاً و إنْکانا مستغنیین. ألیسالله تعالی یقول: « لن تنالوا البِّر حتّی تنفقوا ممّا تحبّون » ؟
قیل له: فقوله تعالی « إمّا یَبْلُغَنَّ عندک الکبر أحدُهما أوکلاهما فقُلْ لهما أُفٍّ ولا تنهرهما » ؟
قال: « إنْ ضرباک » .
ثم قال [علیهالسلام]:« لوعلمالله تعالی شیئاً أدنی من أفٍّ، لنهی عنه. وأدنی العقوق أن یَنْظُرَالرجل إلی والدیه فیحدّالنظر إلیهما . » .
قیـل: فقـولـه تعالی: « و قلْ لهما قولاً کریما » ؟ قال: « یقول: "غفرالله لکما" فذالک قول کریم . » .
قیل: فقوله تعالی: « واخفضْ لهما جناحَالذلِّ من الرحمة » ؟ فقال: لاتمْلأْ عینیکَ من النظر إلیهما إلاّ برحمةٍ و رقّةٍ! و لاترفع صوتک فوق صوتهما!ولایدک فوق أیدیهما! و لا تتقدّم قدّامهما! و قل: « رب ارحمهما کما ربّیانی صغیراً » !
از امام صادقعلیهالسلام پرسیده شد: معنای احسان در این سخن ایزد تعالی « و بالوالدین إحساناً» چیست ؟حضرت فرمود: آن احسان، این است که مصاحبت با آن دو را نیکو به جا آوری و به گونهای رفتار نکنی که مجبور شوند، آن چه را که احتیاج دارند، [بر زبان آورند] و از تو بخواهند [بلکه آن هنگام که احساس کردی که آنان به چیزی نیاز دارند، پیش از این که نیازشان را اعلام کنند، تو، حاجت شان را برآور] هر چند خودشان هم [از نظر مالی] بی نیاز باشند. آیا این ایزد نیست که میگوید: « به نیکوکاری نخواهید رسید مگر از آن چه دوست میدارید، بخشش کنید .» ؟
به ایشان عرض شد: پس معنای این سخن ایزد تعالی « إمّا یبلغنَّ عندک الکِبَر أحدُهما أوْ کلاهما فلاتقلْ لهما أُفٍّ و لا تنهرْهما» چیست؟ حضرت فرمود: « هرچند تو را کتک زده باشند. » .
سپس حضرت فرمود: اگر خداوند چیزی را کمتر از « اُف » میدانست، همانا، آن را نهی میکرد. کمترین درجه عاق شدن، این است که مرد به پدر و مادرش بنگرد، ولی خیره و با تندی. » .
به ایشان عرض شد: معنای این سخن ایزد تعالی « وقلْ لهما قولاً کریماً» چیست؟ حضرت فرمود: این است که فرزند بگوید: « غفرالله لکما » . قول کریم، این سخن است .
به ایشان عرض شد: معنای این سخن ایزد تعالی « واخفض لهما جناحَ الذلّ منالرحمة » چیست؟ حضرت فرمود: منظور این است که به آن دونگاه نشود، مگر نگاه رحمت و دلْسوزی، و این که صدایت را بلندتر از صدای آن دو نکنی، و این که دستات را مقدّم بر دست آنان نداری و جلوتر از آنان حرکت نکنی، و این که بگویی: « ربِّ ارحمهما کما ربّیانی صغیراً » .
|